سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قدر جوانی:

حضرت امام (ره) خطاب به فرزندش مرحوم حاج احمد آقا: پسرم ، تا نعمت جوانی را از دست نداده ای فکر اصلاح خود باش که درز پیری همه چیز را از دست می دهی... در جوانی ، اراده و تصمیم انسان ، جوان و محکم است.

 حکایت دوم :

شخصی الاغش را میزد، عالمی به او رسید وگفت : نزن ، گناه است.
مرد گفت : ببخشید نمی دانستم فامیل شماست.عالم گفت : نه می ترسم عاق والدین شوی.
درویشی زیر سایه خرش خوابیده بود،پادشاهی که از آنجا می گذشت،پرسید چه می کنی؟
درویش گفت، قربان زیر سایه شما زندگی می کنم.




تاریخ : شنبه 88/10/26 | 6:57 عصر | نویسنده : احدی | نظر

گل سبز علوی
تا نیائی گره از کار بشر وا نشود
 
عمق این ظلم و ستم ، جز به تو افشاء نشود
 
اشک طفلان پدر مرده ، روان است روان
زخم این خون و جگر ، جز به تو افشاء نشود
کن تمنا زخدا ، تا فرجت زود شود
گل بی خار چمن ، بی تو مصفا نشود
خار و خاشاک همه ، عالم و آدم بگرفت
باغ سبز علوی ، جز به تو پویا نشود
فتنه بر پا شد و حق ، گشت عجین در باطل
نیشتر زن تو بر این ، بی تو مداوا نشود
روبه پیر دگر باره هوائی گردید
به خیالی که در این ملک یلی پا نشود
پرچم سبز امیه است به دست دجال
فتنه شیخ نگر ، عاقل و بینا نشود

ادامه شعر...


تاریخ : پنج شنبه 88/10/24 | 8:29 صبح | نویسنده : احدی | نظر

از زبان یک پلاک

من پلاکی از فکه برگشته ام. با سابقه سالها حضور در زیر خاک. با عطر و بوی بهشت . آغشته به خون. شاهد دیدن بال ملایک. شب نشین کانالها! همنشین انتظار. خاک مرا دربرگرفت. خاک مرا رویید. خاک لبهایم را بوسید.

خاک تنم را پوشید. لاله ای سرخ جوانه زد. من از امتداد غربت غرب می آیم. با شانه های صبور خاک گرفته خاک جنوب و نگاهی که پی جوی مادری دل نگران است. کانالهای غریب را غریبانه جسته ام. سنگرهای آبی بی آلایش همدمم بوده اند. شبهای من غریب ترین شبهای شام غریبانند. هفت آسمان از من دور نبوده اند. من فدای فکه ام. شهره گمنامی. خوابیده در شیارها! بی هیچ سایبانی! دلم از مرز بهشت می آید. گمنامی مرا خوشتر است. در کانالها بهتر می توان نفس کشید. راه آنجا تا بهشت یک دهن ناله است. شیارها را خوب می شناسم. شبهای تنهایی را لمس کرده ام ودرد غربت را خوب می فهمم. چندی در محاصره هم بوده ام. عطش را چشیده ام. مرا چند همدم بود. پیشانی بندی ـ قرآن کوچک ـ مهر نمازی ـ وصیتنامه ای ـ چفیه ای خونین! قمقمه ای تهی از آب و مشتی استخوان که هر صبح به رکوع پهلویی شکسته اند و هر شام به سجود گلویی پاره پاره! آنجا فرشته ها هم بودند. آسمان سینه به سینه زمین بود.
در شبهای من مهتاب بود و ستاره. چهره ها نورانی بود و نسیم با من به گفت وگو بود. پیشانی بند را فرشته ها می بوییدند. قرآن کوچک را چهره های نورانی می خواندند. مهرنماز را ماه برد و وصیتنامه ام را زمین در خویش جایی داد. اما کماکان می درخشد. آسمان به رنگ چفیه ام رشک می برد. دریا در قمقمه ام جا نمی گیرد. مرا روزی گردن آویز شجاعی بود. گردنی شمشادگونه. قامتی بر خاک افتاد و قناسه ای مرا به بهشت رساند. گامها آمدند و رفتند. نسیمها وزیدند. اما من در خاک رها بودم. هر غروب دلتنگی هایم را با فرشته ها قسمت می کردم و غریبی عادت شیرین من شد. طوفان می وزید. اما من نمی لرزیدم. باران می بارید اما من دریا را می جستم. عطشم را فرات فرومی نشاند. مرا سرپناهی نبود جز آسمان. شبهای دعای کمیل مرا هزار پنجره می خواند و دلهایی که به رنگ شیعه بود. چشمانی مرا منتظر بود. مادری مهربان یاد مرا واگویه می کرد. زمزمه هایش را می شنیدم. با چشمانی منتظر! غربت من بیشتر و بیشتر می شد. دلم برای مویه های پرسوز می گداخت. می خواستم کسی مرا می خواند. پیشانی بندم را به مادری می سپرد. چفیه ام را به چهره می مالید. می گریست. گرد غربت را از چهره ام می زدود. مرا آغوش مهربانی در آغوش می گرفت. خاک را به گفت وگو می نشست. دمی مویه ای سرمی داد. از غربت نی برایم می خواند. من که ماندم، مجنونم را لیلایی خواندند و دشت آواره من شد. سکوت لاله های همجوار، کانالها را پر می کرد و تماشا پی در پی دور می شد. از که باید پرسید چرا عطش جواب لبهای من است. از که باید پرسید چرا مشتی استخوان؟ از که باید پرسید پلاکهای همسفر من کجایند؟ از که باید پرسید این همه مظلومیت چرا بر خاک آرمیده است. از که باید پرسید چفیه های خونین در شلمچه چه می کنند؟ به که باید گفت: قمقمه های سوراخ هنوز در خاک غلت می خورند؟ کلاههای شکافته را فقط خورشید لبخند می نوازد. کودکی در شلمچه گله می کرد چرا دیگر خواب بابایم را نمی بینم؟ گناه از کیست؟




تاریخ : یکشنبه 88/10/20 | 7:6 عصر | نویسنده : احدی | نظر

حکایت

مردی از درخت چناری بالا رفت و به شاخه آخر رسید، باد تندی وزیدو او به وحشت افتاد ، لذا سر به آسمان برداشت و گفت خدایا اگز صحیح و سالم پایین آمدم گوسفندان خود را در راهت خواهم داد.

او قدری پایین آمدوگفت :خدایا پشم آنها را می دهم.

قدری دیگ پایینتر آمد و گفت: خدایا کشک آنها را می دهم.

به زمین که رسیدگفت: چه کشکی چه پشمی.

برگرفته از کتاب لطیفه ها و پندها نوشته حجه الاسلام والمسلمین علی رشیدی




تاریخ : یکشنبه 88/10/20 | 6:55 عصر | نویسنده : احدی | نظر

به‌ طور کلی‌ می‌توان‌ گفت‌ اگر در اخلاق‌ سخن‌ از خوب‌ و بد افعال‌ فردی‌است‌، در سیاست‌ اخلاقی‌، از خوب‌ و بد افعال‌ سیاسی‌ گفت‌وگو می‌شود. کدام‌عمل‌ سیاسی‌ خوب‌ است‌ و کدام‌ بد است‌؟ در سیاست‌ از چه‌ اعمالی‌ باید دوری‌جست‌ و چه‌ اعمالی‌ را باید تشویق‌ کرد؟ اخلاق‌ سیاسی‌ به‌ دنبال‌ پاسخ‌ به‌ این‌پرسش‌ها است‌ و کسانی‌ که‌ در پی‌ بنیان‌ نهادن‌ دولت‌ و سیاست‌ اخلاقی‌ بوده‌اند،جز رواج‌ اعمال‌ خوب‌ در سیاست‌ هدفی‌ نداشته‌اند. در واقع‌ می‌توان‌ گفت‌اخلاق‌ سیاسی‌ به‌ دنبال‌ وارد کردن‌ بایدها و نبایدهای‌ اخلاقی‌ در حوزة‌ سیاست‌است‌. بنابراین‌، مفاهیمی‌ چون‌ اخلاق‌ سیاسی‌، سیاست‌ اخلاقی‌ یا دولت‌اخلاقی‌ مفاهیمی‌ تقریباً هم‌ خانواده‌اند.

تعبیری‌ دیگر از اخلاق‌ سیاسی‌ نیز وجود دارد که‌ مبنای‌ آن‌ تمایز اخلاق‌سیاسی‌ و سیاست‌ اخلاقی‌ است‌. شاید ایمانوئل‌ کانت‌، فیلسوف‌ آلمانی‌، بهتراز همه‌ در این‌ زمینه‌ بحث‌ کرده‌ است‌. وی‌ می‌گوید:
وقتی‌ سیاست‌ اخلاقی‌ متوقف‌ می‌شود، اخلاق‌ سیاسی‌ آغاز می‌شود.هدف‌ سیاست‌ اخلاقی‌ تنظیم‌ روابط‌ تازة‌ اجتماعی‌ و اقتصادی‌ براساس‌توزیع‌ عادلانه‌تر امکانات‌ است‌. سیاست‌ اخلاقی‌ وسیله‌ای‌ در خدمت‌رفاه‌ بیش‌تر انسان‌ است‌. اما اخلاق‌ سیاسی‌ در جهت‌ معکوس‌ این‌هدف‌ حرکت‌ می‌کند. اخلاق‌ سیاسی‌ انسان‌ را وسیله‌ و پول‌ و ثروت‌ وتولید را هدف‌ می‌داند. به‌ طور خلاصه‌، هدف‌ «سیاست‌ اخلاقی‌» اخلاقی‌کردن‌ سیاست‌ و هدف‌ اخلاق‌ سیاسی‌، سیاسی‌ کردن‌ اخلاق‌ است‌.
از این‌ جهت‌، مراد از اخلاق‌ سیاسی‌، به‌ بازی‌ گرفته‌ شدن‌ اخلاق‌ از سوی‌سیاستمداران‌ است‌ که‌ در این‌ جا مورد نظر ما نیست‌. دربارة‌ مبنای‌ سیاست‌اخلاقی‌ باید گفت‌ همان‌ طور که‌ مبانی‌ و مصادیق‌ اخلاق‌ فردی‌ براساس‌جهان‌بینی‌های‌ مختلف‌ متفاوت‌ است‌، در این‌ زمینه‌ هم‌ جهان‌بینی‌ها ومکاتب‌سیاسی‌ مختلف‌ آرای‌ گوناگون‌ ارائه‌ می‌دهند. باوجود این‌، در زمینة‌اخلاق‌ سیاسی‌ نیز برخی‌ اصول‌ اساسی‌ که‌ مورد اجماع‌ همگانی‌ باشد، یافت‌می‌شوند. عدالت‌، صداقت‌، تعهد به‌ عهد و پیمان‌، صلح‌، اجتناب‌ از ظلم‌ وفساد، رعایت‌ حقوق‌ مردم‌ در سیاست‌ از امور مطلوب‌ و خیر هستند؛ هر چندکه‌ در تطبیق‌ آن‌ها با مصادیق‌، اختلاف‌ نظرهایی‌ به‌ چشم‌ می‌خورد.

ادامه مطلب...


تاریخ : شنبه 88/10/19 | 11:18 صبح | نویسنده : | نظر

عدالت اجتماعی و ویژگیهای آن در قرآن و احادیث ائمه اطهار

از آنجا که عدالت از اهداف اساسی بعثت پیامبران است، در دین محمّدی که خاتم آنهاست اجرای عدالت در جامعه بشری هدف اصلی است و در آیات و روایات در سیره عملی رسول اکرم(ص) و اهل بیت او نیز اجرای عدالت به صورت اصلی بنیادین مطرح گشته و مورد تأکید بسیاری قرار گرفته است. رابطه انسان با خداوند، با خویشتن، با محیط پیرامون و نیز با انسان های دیگر، هر کدام ویژگی و مقوله خاصی است و دارای قلمرو و اعمالی می باشد ولی همه در صورت رعایت عدالت شکل درستی بخود می گیرند. در واقع هر عملی که امکان دارد از انسان سر بزند و یا لازم باشد که انجام بگیرد از این چهار قلمرو بیرون نمی باشد و بنابراین می توان گفت که همگی اصول شرایع و آیین ادیان آسمانی در عدل و احسان خلاصه می گردد و این دو، جوهر همه احکام و تعالیم آسمانی است. ابومالک می گوید به امام سجاد(ع) عرض کردم مرا از دین خدا آگاه کن، امام فرمود همه تعالیم دین، حق گویی، داوری طبق عدالت و وفای به عهد است. همه دین خدا همین هاست.

در اسلام تمامی پست های حسّاس را به افراد عادل واگذار می کنند، در قضاوت، امامت جمعه و جماعت، عدالت شرط اساسی است، مرجع تقلید، رهبری و مسؤول بیت المال باید عادل باشند، در مسایل خانواده و بحث های حقوقی و روابط بین دو زوج نیز به عدالت تأکید می گردد و در واقع اسلام اهمیت خاصی به عدالت داده و آن را در تاروپود جامعه و در مسایل حقوقی، اجتماعی، خانوادگی و اقتصادی، شرط اساسی دانسته است.

ادامه مطلب...


تاریخ : جمعه 88/10/18 | 6:58 عصر | نویسنده : احدی | نظر

سیج سد محکمی در مقابله با جنگ نرم دشمن است

بسیج از مردم و رهبری الهی ولی فقیه بهره می‌برد و بسیجیان سربازان آماده و جان برکف رهبری هستند.
دشمن از شنیدن نام بسیج متزلزل می‌شود و کارنامه بسیجیان در هشت سال جنگ تحمیلی درخشان است.
دشمنان دین و بشریت با تجربه شکست در مقابل ملت‌های مسلمان به‌ویژه در دوران دفاع مقدس، جنگ لبنان و غزه به این نتیجه رسیده‌اند که شاید جنگ نرم موفق عمل کند.
یکی از مأموریت‌های بسیج مستضعفان مبارزه در جنگ فر هنگی با دشمن است، در جنگ افکار خاکریزهای دشمن و خودی بسیار نزدیک است.
جنگ نرم مبارزه استکبار با ارزش‌ها، اسلام، انقلاب اسلامی، اعتقادها و باورهای مردم است و نخبگان و فرهیختگان در مقابله با این جنگ وظایف سنگینی را بر عهده دارند.
دشمنان می‌دانند تا زمانی که بسیج و فرهنگ بسیجی وجود دارد نمی‌توانند توطئه‌های خود را پیاده کنند و به این دلیل با تهاجم فرهنگی به دنبال وارد کردن جوانان کشور در عرصه‌های دیگر هستند.
توطئه‌ها و دسیسه‌های دشمنان تمام نشده و تا زمانی که استکبار در جهان وجود دارد تفکر بسیجی هم خواهد بود.
در کشورهایی که ادعای آزادی می‌کنند به دلیل پیوستن مردم به دین اسلام و گرایش بانوان به پوشش و حجاب اسلامی، سیاستمداران صهیونیسم و آمریکا آینده‌ای سخت‌تر را برای خود پیش‌بینی می‌کنند.
بسیج با اقتدار و درک و فهم بالاتر از دهه‌های گذشته و با بصیرت بیشتر تمام تلاش خود را در راستای به‌کارگیری فرمایش‌های سکاندار نظام و سرافرازی سرزمین ایران و ایرانی به کار گرفته است و در مسیر و وصیت شهدا حرکت می‌کند.
مهم‌ترین رسالت و وظیفه بسیج برای مقابله با جنگ نرم دشمنان که برای براندازی نظام اسلامی آغاز کرده‌اند حضور فعال‌تر در صحنه میباشد.
 

ادامه مطلب...


تاریخ : دوشنبه 88/10/14 | 3:47 عصر | نویسنده : احدی | نظر


تا بسیجی به تن زخمی خود جان دارد

مرز اسلام در این ملک نگهبان دارد

تا بسیج هست، علی یکه و تنها نشود

بسته فتنه انواع رسن ها نشود




تاریخ : دوشنبه 88/10/14 | 3:45 عصر | نویسنده : احدی | نظر

گزیده ای از فرمایشات مقام معظم رهبری در دیدار با اساتید و دانشجویان                      

 

اینی که (شما افسران جوان جبهه ی مقابله با جنگ نرم) چه کار باید بکنید ، چه جوری عمل کنید ، چه جوری باید تبیین کنید ، اینها چیزهائی نیست که من به شما بگویم آقا این عمل را انجام دهید ، این عمل را انجام ندهید، اینها کارهائی است که خود شما ها باید در مجامع اصلی تان ،فکری تان ، در اتاقهای فکرتان بنشینید، راهکارها را پیدا کنید، لیکن هدف مشخص است : هدف ،دفاع از نظام اسلامی و جمهوری اسلامی است در مقابله با یک حرکت همه جانبه ی متکی به زور و تزویر وپول و امکانات عظیم پیشرفته ی علمی رسانه ای ،باید با این جریان شیطانی خطرناک مقابله شود    .                                                                         

عزیزان من : شزط اصلی فعالیت درست شما در این جبهه جنگ نرم ،یکی اش نگاه خوش بینانه و امیدوارانه است.نگاهتان خوش بینانه باشد .ببینید، من در مورد بعضی تان به جای پدر بزرگ شما هستم . من نگاهم به آینده خوش بینانه است ، نه از روی توهم، بلکه از روی بصیرت مواظب باشید نگاهتان به آینده نگاه بدبینانه نباشد ، نگاه امیدوارانه باشد ، نه نگاه نومیدانه . اگر نگاه نومیدانه شد ، نگاه بد بینانه شد ( چه فایده ای دارد )به دنبالش بی عملی ،به دنبالش بی تحرکی ، به دنبالش انزواء است، مطلقاّ دیگر حرکتی وجود نخواهد داشت ؛ این همانی است که دشمن می خواهد.   




تاریخ : دوشنبه 88/10/14 | 3:42 عصر | نویسنده : احدی | نظر

همه بدانند که امروز دشمنان نظام جمهورى اسلامى از برکندن این بنیان مستحکم، احساس عجز میکنند؛ سعى‏شان این است که به وسائل گوناگون، به دست خودِ کسانى که تو این انقلاب بودند و هستند، از این محتوا ذره ذره بکنند.




تاریخ : یکشنبه 88/10/13 | 1:18 عصر | نویسنده : | نظر

  • قالب وبلاگ | بلاگ اسکای | ایران موزه