سفارش تبلیغ
صبا ویژن

 

به نام ایزد دانا

 

 

 

مهر ورزیدن به خود ودیگران  فرمان سعادت بخش حق و همه پیامبران خصوصا پیامبر با کرامت اسلام و امامان بعد از حضرتش به همه مردم و به تمام جهانیان است . مهر ورزی ورحم به خود ودیگران زمینه تجلی رحمت حق به انسان و مهر خداوندی به آدمی است .

 

قرآن مجید می فرماید : یکی از صفات اهل ایمان مهر و محبت و سفارش به صبر و رحمت و مهرورزی به یکدیگر است . 

 

علاوه بر انجام این تکالیف، از کسانی باشد که ایمان آورده اند . و یکدیگر را به صبر و مهربانی سفارش کرده اند(بلد 90 ) 

 

در همین راستا مولای متقیان علی (ع) می فرمایند : مهر و محبت بورز تا مورد مهر و محبت قرار گیری .

 

چند روز قبل یکی دو نفر از دوستان طی تماسی فرمودند مراقب باش خدای ناکرده کسانی که تا دیروز با شما نامهربانی کرده و .... به شما نزدیک شوند و دوباره دم از رفاقت نزده و ...... حتی طی پیامکی نیز تهدید کرده بودند که در صورت گذشت شما می بایست در ..... شک کرد . دوستان عزیز از لطف و محبت شما سپاسگزارم .

 

مدتی است که برخی از کلمات همانند خوب وبد ، زشت و زیبا ، کم و زیاد ، دور و نزدیک ، معرفت وغیرت ، ایثار و از خودگذشتگی و ........ در ورزش ما خوب صرف نمی شود . شاید معناو مفهوم صحیح این واژه ها را در قصه ها باید جست . مهر و محبت کم ، دوستی ها سست ، نقدها دشمنی و  ...... هرکسی روزی سخت دارد شاید خداوند متعال در طول زندگی بارها مخلوق خود را در معرض آزمایش قرار می دهد. همانطور که در مدرسه دانش آموزان به وفور مورد سنجش قرار می گیرند . این امتحانی است که خیلی ها در آن رفوزه می شوند . در عین حال که خود را شیعه می دانیم و مدعی هستیم که مولایمان علی (ع) است همیشه به فکر انتقام و فسخ کردنیم . اشاراتی به مهرورزی داشتم تا همگی بدانیم هیچ انتقامی شیرین تر از گذشت نیست . بنابراین شما را هم در این ماه پر خیرو برکت به گذشت و مهرورزی بر نارفیقان دعوت می کنم . مومنان واقعی نباید در میان خود دشمن داشته باشند و اگر هم افرادی  دشمنی ورزید این پیشنهاد معنوی حضرت محبوب را به کار بند تا کینه ورزان به ما تبدیل به مهرورزان شوند :

 

نیکی و بدی یکسان نیست . بدی را با بهترین شیوه دفع کن ؛ با این برخورد متین و نیک ناگاه کسی که میان تو و او دشمنی است ، چنان شود که گویی دوستی نزدیک و صمیمی است. ( فصلت 41)

 

 




تاریخ : دوشنبه 90/5/24 | 11:47 عصر | نویسنده : احدی | نظر

  قسمت آخر
بدیهى است فضائل و ثواب‏هایى که براى ماه مبارک رمضان و روزه‏دارى ذکر شده و به برخى از آن‏ها اشاره شد، از آنِ کسانى است که حقیقت آن را درک کنند و به محتواى آن عمل و در گفتار و کردار به کار گیرند و به آن‏ها جامه عمل بپوشانند. چنان در روایات اسلامى براى روزه‏دارى آدابى ذکر شده و کسانى که صرفاً تلاوت قرآن مى‏کنند، ولى به آیات و احکام آن عمل نمى‏کنند و یا آن که از روزه‏دارى تنها رنج گرسنگى و تشنگى را مى‏کشند و بوسیله گناه، تأثیر روزه را از بین مى‏برند و ماه مبارک رمضان و فضاى معنوى آن تأثیرى بر اشخاصى بر جاى نمى‏گذارد، مورد نکوهش قرار گرفته‏اند.

چنان‏که پیامبر اکرم(ص) به زنى که با زبان روزه کنیز خود را دشنام مى‏داد فرمود: چگونه روزه‏دارى و حال آن‏که کنیزت را دشنام مى‏دهى؟! روزه فقط خوددارى از خوردن و آشامیدن نیست، بلکه خداوند آن را علاوه بر این دو، مانع کارها و سخنان زشت که روزه را بى‏اثر مى‏کنند قرار داده است، چه اندکند روزه‏داران و چه بسیارند کسانى که گرسنگى مى‏کشند.»(27)

حضرت امام سجاد(ع) در دعاى حلول ماه رمضان به درگاه خداوند عرض مى‏کند: به وسیله روزه این ماه یاریمان ده تا اندام‏هاى خود را از معاصى تو نگه داریم و آن‏ها را به کارهایى گیریم که خشنودى تو را فراهم آورد، تا با گوش‏هایمان سخنان بیهوده نشنویم و با چشمانمان به لهو و لعب نشتابیم و تا دستمانمان را به سوى حرام نگشاییم و با پاهایمان به سوى آن‏چه منع شده ره نسپاریم و تا شکمهایمان جز آن‏چه را تو حلال کرده‏اى در خود جاى ندهد و زبان‏هایمان جز به آن‏چه تو خبر داده‏اى و بیان فرموده‏اى گویا نشود... .»(28)

بنابراین، در ماه مبارک باید تمام اعضا و جوارح را از حرام دور نگه داشت و با اخلاص، توکل و توسل از اهل‏بیت(ع) و عمل به دستورها و احکام قرآن کریم و دورى از گناهان، انجام توبه نصوح و واقعى، عبادت، شب‏زنده‏دارى، درک فضیلت شب قدر و... فضیلت ماه مبارک رمضان را درک کرد و از آن در راستاى رسیدن به کمال حرکت کرد و باید در این ماه به گونه‏اى خودسازى کرد که با اتمام ماه مبارک تأثیر و فواید آن در روح و جان افراد باقى باشد و اثر آن تا ماه رمضان سال بعد ماندگار باشد.


پى‏نوشت‏ها:ـــــــــــــــــــــــ
1.
مفردات الفاظ القرآن، راغب اصفهانى، ص 209، دارالکتاب العربى، بیروت.

2.
بحارالانوار، علامه مجلسى، ج 55، ص 341، مؤسسه الوفاء، بیروت.

3.
ر.ک: الکافى، محمد بن یعقوب کلینى، ج 2، ص 628، دارالکتب الاسلامیة، تهران.

4.
وسائل الشیعه، شیخ حر عاملى، ج 2، ص 628، دارالکتب الاسلامیة، تهران.

5. ...

6.
سوره بقره، آیه 185.

7.
ر.ک: وسائل الشیعه، همان، ج 10، ص 313.

8.
ر.ک: الکافى، همان، ج 2 ،ص 628.

9.
سوره بقره، آیه 185.

10.
سوره بقره، آیه 183.

11.
همان.

12.
میزان الحکمة، محمد محمدى‏رى‏شهرى، ترجمه: حمیدرضا شیخى، ج 7، ص 3207، مؤسسه دارالحدیث، قم.

13.
همان، ص 3209.

14.
همان.

15.
همان.

16.
همان.

17.
همان
.




تاریخ : دوشنبه 90/5/24 | 11:13 عصر | نویسنده : احدی | نظر

 برخى از فواید و فضائل روزه:
الف. تقویت تقوا، پرهیزگارى و اخلاص؛(11)
امام صادق(ع) مى‏فرماید: خداوند متعال فرموده: «روزه از من است و پاداش آن را من مى‏دهم.»(12)

حضرت فاطمه(س) مى‏فرماید: «خداوند روزه را براى استوارى اخلاص، واجب فرمود.»(13)


ب. مانع عذاب‏هاى دنیوى و اخروى:
امام على(ع) مى‏فرماید: «روزه روده را باریک مى‏کند گوشت را مى‏ریزد و از گرماى سوزان دوزخ دور مى‏گرداند.»(14)

پیامبر اکرم(ص) مى‏فرماید: «روزه سپرى در برابر آتش است.»(15)


ج. آرامش روان و جسم:
روزه‏دارى روح و روان و قلب و دل و نیز جسم را آرامش داده و باعث سلامتى روح و تندرستى جسم مى‏شود.

پیامبر اکرم(ص) مى‏فرماید: «روزه بگیرید تا سالم بمانید

باز مى‏فرماید: «معده خانه تمام دردها و امساک [روزه [بالاترین داروهاست.»(16)

حضرت امام باقر(ع) مى‏فرماید: «روزه و حج آرام‏بخش دلهاست.»(17)

حضرت على(ع) مى‏فرماید: «خداوند بندگان مؤمن خود را به وسیله نمازها و زکات و حدیث در روزه‏دارى روزه‏هاى واجب [رمضان[ براى آرام کردن اعضا و جوارح آنان، خشوع دیدگانش و فروتنى جان‏هایشان و خضوع دلهایشان حفظ مى‏کنند.»(18)

امروزه در علم پزشکى و از نظر بهداشت و تندرستى نیز در جاى خود ثابت شده که روزه‏دارى تأثیرهاى فراوانى بر آرامش روح و روان و سلامتى جسم و بدن دارد، دفع چربى‏هاى مزاحم، تنظیم فشار، قند خون، و... نمونه آن است.(19)


د. مانع نفوذ شیطان:
امام على(ع) به پیامبر اکرم(ص) عرض کرد: یا رسول الله! چه چیزى شیطان را از ما دور مى‏کند؟ پیامبرگرامى(ص) فرمود: روزه چهره او را سیاه مى‏کند و صدقه پشت او را مى‏شکند.»(20)

بنابراین، روزه مانع نفوذ شیطان‏هاى جنى و انسى شده و وسوسه‏هاى آنان را خنثى مى‏کند.


ه . مساوات بین غنى و فقیر:
انسان روزه‏دار در هنگام گرسنگى و تشنگى، فقرا و بینوایان را یاد مى‏کند و در نتیجه به کمک آن‏ها مى‏شتابد. حضرت امام حسن عسگرى(ع) درباره علت وجوب روزه مى‏فرماید: «تا توانگر درد گرسنگى را بچشد و در نتیجه به نیازمند کمک کند.»(21)


و. احیاء فضائل اخلاقى
حضرت امام رضا(ع) درباره علت وجوب روزه مى‏فرماید: «تا مردم رنج گرسنگى و تشنگى را بچشند و به نیازمندى خود در آخرت پى‏ببرند و روزه‏دار بر اثر گرسنگى و تشنگى خاشع، متواضع و فروتن، مأجور، طالب رضا و ثواب خدا و عارف و صابر باشد و بدین سبب مستحق ثواب شود،... روزه موجب خوددارى از شهوات است، نیز تا روزه در دنیا نصیحت‏گر آنان باشد و ایشان را در راه انجام تکالیفشان رام و ورزیده کند و راهنماى آنان در رسیدن به اجر باشد و به اندازه سختى، تشنگى و گرسنگى که نیازمندان و مستمندان در دنیا مى‏چشند پى ببرند و در نتیجه، حقوقى که خداوند در دارایى‏هایشان واجب فرموده است، به ایشان بپردازند... .»(22)

و... .


4.
وجود شب قدر در این ماه
شب قدر از شب‏هایى که برتر از هزار ماه است و فرشتگان در این شب به اذن خدا فرود مى‏آیند و جمیع مقدرات بندگان را در طول سال تعیین مى‏کنند(23) و وجود این شب در این ماه مبارک نعمت و موهبتى الهى بر امت پیامبر گرامى اسلام(ص) است و مقدرات یک سال انسان‏ها (حیات، مرگ، رزق و...) براساس لیاقت‏ها و زمینه‏هایى که خود آنها به وجود آورده‏اند تعیین مى‏شود و انسان در چنین شبى با تفکر و تدبر مى‏تواند به خود آید و اعمال یک سال خود را ارزیابى کند و با فراهم آوردن زمینه مناسب بهترین سرنوشت را براى خود رقم زند.(24)

حضرت امام صادق(ع) مى‏فرماید: «تقدیر مقدرات در شب نوزدهم و تحکیم آن در شب بیست و یکم و امضاء آن در شب بیست و سوم است.»(25)


5.
بهار قرآن
نظر به این‏که قرآن کریم در ماه مبارک رمضان نازل شده و تلاوت آیات آن در این ماه فضیلت بسیارى دارد، در روایات اسلامى، از ماه رمضان به عنوان بهار قرآن یاد شده است؛ چنان‏که حضرت امام باقر(ع) مى‏فرماید: «هر چیزى بهارى دارد و بهار قرآن ماه رمضان است.»(26)



یک نکته!





تاریخ : دوشنبه 90/5/24 | 11:10 عصر | نویسنده : احدی | نظر

; رمضان» در لغت از «رمضاء» به معناى شدت حرارت گرفته شده و به معناى سوزانیدن مى‏باشد.(1) چون در این ماه گناهان انسان بخشیده مى‏شود، به این ماه مبارک رمضان گفته‏اند.

پیامبر اکرم(ص) مى‏فرماید: «انما سمى الرمضان لانه یرمض الذنوب؛(2) ماه رمضان به این نام خوانده شده است، زیرا گناهان را مى‏سوزاند

رمضان نام یکى از ماه‏هاى قمرى و تنها ماه قمرى است که نامش در قرآن آمده است و یکى از چهار ماهى است که خداوند متعال جنگ را در آن حرام کرده است.(مگر جنبه دفاع داشته باشد.)

در این ماه کتاب‏هاى آسمانى قرآن‏کریم، انجیل، تورات، صحف و زبور نازل شده است.(3)

این ماه در روایات اسلامى ماه خدا و میهمانى امت پیامبر اکرم(ص) خوانده شده و خداوند متعال از بندگان خود در این ماه در نهایت کرامت و مهربانى پذیرایى مى‏کند؛ پیامبر اکرم(ص) مى‏فرماید: «ماه رجب ماه خدا و ماه شعبان ماه من و ماه رمضان، ماه امت من است،(4) هر کس همه این ماه را روزه بگیرد بر خدا واجب است که همه گناهانش را ببخشد، بقیه عمرش را تضمین کند و او را از تشنگى و عطش دردناک روز قیامت امان دهد.»(5)

این ماه، در میان مسلمانان از احترام، اهمیت و جایگاه ویژه‏اى برخوردار و ماه سلوک روحى آنان است و مؤمنان با مقدمه‏سازى و فراهم کردن زمینه‏هاى معنوى در ماه‏هاى رجب و شعبان هر سال خود را براى ورود به این ماه شریف و پربرکت آماده مى‏کنند، و با حلول این ماه با شور و اشتیاق و دادن اطعام و افطارى به نیازمندان، شب‏زنده‏دارى و عبادت، تلاوت قرآن، دعا، استغفار، دادن صدقه، روزه‏دارى و... روح و جان خود را از سرچشمه فیض الهى سیراب مى‏کنند.


فضائل ماه رمضان
گرچه ذکر تمام فضائل ماه مبارک رمضان از حوصله این مقال خارج است؛ ولى پرداختن و ذکر برخى از فضائل آن از نظر قرآن و روایات اسلامى خالى از لطف نیست.


1.
برترین ماه سال
ماه مبارک رمضان به جهت نزول قرآن کریم در آن و ویژگى‏هاى منحصرى که دارد در میان ماه‏هاى سال‏قمرى برترین است؛ قرآن کریم مى‏فرماید: «ماه رمضان ماهى است که قرآن براى هدایت انسان‏ها در آن نازل شده است.»(6)

پیامبر گرامى(ص) درباره ماه رمضان مى‏فرماید: «اى مردم! ماه خدا با برکت و رحمت و مغفرت به شما روى آورد، ماهى که نزد خدا از همه ماه‏ها برتر و روزهایش بر همه روزها و شب‏هایش بر همه شب‏ها و ساعاتش بر همه ساعات برتر است، ماهى است که شما در آن به میهمانى خدا دعوت شده و مورد لطف او قرار گرفته‏اید، نفس‏هاى شما در آن تسبیح و خوابتان در آن عبادت، عملتان در آن مقبول و دعایتان در آن مستجاب است.... بهترین ساعاتى است که خداوند به بندگانش نظر رحمت مى‏کند... .»(7)

2.
نزول کتب آسمانى در این ماه
تمام کتب بزرگ آسمانى مانند: قرآن کریم، تورات، انجیل، زبور، صحف در این ماه نازل شده است. حضرت امام صادق(ع) مى‏فرماید: «کل قرآن کریم در ماه رمضان به بیت المعمور نازل شد، سپس در مدت بیست سال بر پیامبر اکرم(ص) و صحف ابراهیم در شب اول ماه رمضان و تورات در روز ششم ماه رمضان، انجیل در روز سیزدهم ماه رمضان و زبور در روز هیجدهم ماه رمضان نازل شد.»(8)


3.
توفیق روزه
در ماه رمضان خداوند متعال توفیق روزه‏دارى را به بندگانش داده است؛ «پس هر که ماه [رمضان] را درک کرد، باید روزه بگیرد.»(9)

انسان افزون بر جنبه مادى و جسمى، داراى بُعد معنوى و روحى هم هست و هر کدام در رسیدن به کمال مطلوب خود، برنامه‏هاى ویژه را نیاز دارند، یکى از برنامه‏ها براى تقویت و رشد بُعد معنوى، تقوا و پرهیزگارى است؛ یعنى اگر انسان بخواهد خودش را از جنبه معنوى رشد و پرورش دهد و به طهارت و کمال مطلوب برسد، باید هواى نفس خود را مهار کند و موانع رشد را یکى پس از دیگرى بر دارد و خود را سرگرم لذت‏ها و شهوات جسمى نکند. یکى از اعمالى که در این راستا مؤثر و مفید است روزه‏دارى است، قرآن کریم مى‏فرماید: «... اى افرادى که ایمان آورده‏اید! روزه بر شما نوشته شد، همان گونه که بر پیشینیان از شما نوشته شده، تا پرهیزگار شوید.»(10)




و... . ادامه دارد






تاریخ : دوشنبه 90/5/24 | 11:7 عصر | نویسنده : احدی | نظر

 

                                     مذهب شیعه


بشنوید این نغمه را از نای نی                جلوه شیعه گری در جام می


شیعه یعنی دست پرناز ، نیاز                 بر در درگاه هور بی نیاز


شیعه یعنی باز تاب ماه و نور                جلوه ای از جذبه موسی و طور


شیعه یعنی ذکر حیدر را به لب               بین آن دیوار در، در تاب و تب


شیعه یعنی در پی مولا شدن                  چون ابوذر تارک دنیا شدن


شیعه یعنی همچو میثم روی دار              عاشق رقص جنون از بحر یار


شیعه یعنی راس خونین روی نی              شیعه را ساقی شدن از روی می


شیعه یعنی طفل افشان روی دست            هر دو از ساغرساقی مست مست


شیعه یعنی خطبه بانوی عشق                  سلسله برگردن اطفال عشق


شیعه یعنی ذکر مهدی روی لب                سائل وقت ظهورش روز و شب


شیعه یعنی بادوچشم انتظار                     برسر کویش نشینی تا بهار


                             با آرزوی ظهور آقا و مولایمان صاحب الزمان (عج

 




تاریخ : دوشنبه 90/5/24 | 11:1 عصر | نویسنده : احدی | نظر

ماه گذشته رئیس سازمان پدافند غیرعامل از کشف دومین بدافزار «استارس» خبر داد و یک‌بار دیگر، نگاه‌ها را به جنگ سایبری جلب کرد. هنوز یک سال از تاریخ حمله‌ی سایبری «کرم استاکس‌نت» به تأسیسات هسته‌ای بوشهر نگذشته که خبر دومین حمله‌ی سایبری نگاه‌ها را به خود جلب کرده است.سال گذشته، تا مدت‌ها پس از خبر کشف و خنثی‌سازی حمله‌ی سایبری به تأسیسات هسته‌ای، رسانه‌های غربی از طریق مصاحبه با کارشناسان جنگ‌های سایبری مدعی بودند که فاجعه‌ی بزرگی در تأسیسات هسته‌ای ایران در حال رخ‌دادن است و ایران درخصوص میزان تخریب آن حمله پنهان‌کاری می‌کند و در این زمینه در رسانه‌های غرب گمانه‌زنی ادامه داشت. آنان با تحلیل ابعاد پیچیده‌ی کرم استاکس‌نت و قدرت تخریب‌گری آن مدعی بودند که نه‌فقط تأسیسات هسته‌ای ایران از کار افتاده، که بیم آن می‌رود صنعت گاز و نفت و دیگر تأسیسات حساس ایران نیز هدف قرار گیرد.تیرماه سال گذشته، این حمله توانست حدود سی‌هزار رایانه را آلوده کند؛ اما هدف اصلی حمله، تأسیسات هسته‌ای بوشهر بود که خوشبختانه با پیش‌بینی‌های صورت‌گرفته و توان پیشگیری مهندسان جوان، این کرم شناسایی و خنثی شد. در همان زمان، با مطالعات انجام‌شده بر روی ابعاد حمله‌ی صورت‌گرفته، نقش دولت‌هایی بزرگ از جمله امریکا در طراحی بسیار پیچیده‌ی آن محرز و مسلّم شد.

خبر حمله‌ی سایبری به ایران زنگ خطری را به صدا درآورد مبنی بر تغییر استراتژی در نبرد کشورها.دومین حمله در کمتر از یک سال، نشانگر تثبیت و تأیید و تغییر رویکرد قدرت‌های بزرگ در برخورد با کشورهای دیگر است. جنگ سایبری این امکان را به کشورها می‌دهد که بدون نیاز به لشکرکشی نظامی و صرف هزینه‌های سرسام‌آور انسانی و نظامی، به اهداف یک جنگ تمام‌عیار ‌دست یابند.درجنگ سایبری، فاصله‌ی مرزی بی‌تأثیر است و برتری نظامی و ثوق‌الجیشی و توان لجستیک دخالتی ندارد. در این نوع از جنگ، دیپلماسی عمومی و سیاسی و پیمان‌های مرسوم که در میدان جنگ‌های زمینی و هوایی و دریایی تنظیم شده‌اند، فاقد اثرند. جنگ سایبری درحقیقت تسریع در تهدید است، به این معنا که جنگ‌های سنتی مبتنی بر رجزخوانی و فرسایش‌اند؛ اما این جنگ آنچنان ناگهانی و نامرئی رخ می‌دهد که با غافلگیری همراه است.

متأسفانه این جنگ به دلیل نو و بدیع‌بودن، اکنون تابع هیچ سیاست و تکنیک خاصی نیست و از هیچ اصل اخلاقی یا معاهده‌ی حقوقی پذیرفته‌ی جامعه‌ی بین‌الملل تبعیت نمی‌کند. در این جنگ، داشته‌های فنی و علمی و فکری یک کشور به مبارزه طلبیده می‌شود.

اکنون با کشف دومین حمله‌ی سایبری به توان هسته‌ای کشور، جای شک و تردیدی برای ورود به جنگ نامتقارن جهانی باقی نمانده است. آن‌چنان‌که در سال گذشته، همه‌ی کارشناسان صنعتIT دنیا اذعان کردند که دولت امریکا پشت حمله‌ی سایبری «استاکس‌نت» بوده، حمله «استارس» هم تحت مدیریت آن کشور صورت پذیرفته است.

نتیجه اینکه کشور عملاً وارد جنگ جدید سایبری شده است و باید از وضعیت دفاع خارج شود و تدارک کافی برای حمله‌ی پیش‌دستانه را صورت دهد. وقتی ایران از چنان توانی برخوردار است که می‌تواند حمله‌ی سایبری دشمن را خنثی کند؛ بنابراین از توان حمله‌ی پیشگیرانه نیز برخوردار است. تاکنون معلوم شده است که هیچ اصل حقوقی یا اخلاقی به منظور محدودسازی حملات در فضای مجازی برای دفاع ار منافع مدم وجود ندارد. حال که منافع یک ملت به‌کرات در معرض تهدید این حملات قرار می‌گیرد، بی‌تردید حمله‌ی متقابل از طریق بسیج امکانات، برای پشیمان‌سازی دشمن، نه‌تنها غیراخلاقی نیست، که یک اصل استراتژیک به‌حساب می‌آید.در این وضعیت، آگاه‌سازی از طریق ارتقای معلومات عمومی مردم درخصوص فضاهای مجازی و تهدیدات محتمل، نقش تعیین‌کننده‌ای در مقابله خواهد داشت. بی‌تردید از این به بعد، شاهد رشد ردیف بودجه‌های سایبری در ردیف بودجه‌های سالیانه کشورها خواهیم بود. هم‌اکنون بخش مهمی از بودجه‌ی کشورها صَرف امور دفاعی، شامل خریدهای تسحیلاتی و نیروهای نظامی می‌شود؛ اما وقتی میدان جنگ تغییر کند و تهدیدها از نظامی به سایبری دگرگون شود، باید در نظام بودجه‌بندی و اولویت بودجه‌های دفاعی نیز تغییرات بنیادی صورت پذیرد؛ بنابراین تجهیز لشکر سایبری پیش‌نیاز رویکرد جدید است.




تاریخ : پنج شنبه 90/5/13 | 11:7 عصر | نویسنده : احدی | نظر

 

دوراندیشی قرآن در مورد حجاب 

قرآن کریم برای جلوگیری از خطرها و آسیب‌ است که برحجاب و پوشش کامل و دوری از نگاه نااهلان تاکید می ورزد و در بیان فلسفه جاب می‌ فرماید:
(یا ایها النبی قل لازواجک و بناتک و نساء المؤمنین یدنین علیهن من جلابیبهن ذلک ان بعرفن فلا یؤذین)؛ ای پیامبر به زنان و دختران خود و زنان مؤمنان بگو: پوشش‌ های خود را بر خود فرو افکنند. این برای آن که به اهل عفاف و حریت- شناخته شوند و مورد آزار قرارنگیرند، بهتر است.
مراد از«جلباب»- که مفرد جلابیب است- چادر و مقنعه بلندی است که زن سر، مو، گردن و سینه خود را با آن می ‌پوشاند. این آیه کریمه به حقیقت‌ های پرارزشی اشاره می‌ کند:
اولاً: لازمه ایمان زن‌ ها، استفاده از حجاب و پوشش عفیفانه است که با آن به اهل صلاح و پاکدامنی و حریت شناخته شوند.
ثانیاً: حجاب نشانه عفت، پاکی و شخصیت ارزشمند است و در مقابل، بی‌ حجابی و بدحجابی و نمایاندن اعضای بدن، نشانه بی‌ عفتی و یا ضعف عفت و شخصیت است.
ثالثاً: از ثمره ‌های اجتماعی عفاف و حجاب، تامین امنیت و حفظ زن از تعرض هوس‌ بازان و باند های فساد، فریب و اغفال است، چه این که رعایت حجاب کامل اسلامی بیان‌کننده آن است که این جا حریم عفت و انسانیت بوده، چشم نظربازان و دست تجاوز پیشگان به آن نرسد. اما بی ‌توجهی به این فرمان خداوند، در عین حال که گناه و بی ‌ادبی در محضر اوست، گواه آن است که این جا جلوه ‌گاه شهوت و هوس و منظر چشم‌های آلوده و چه بسا مزرعه هرزه‌گران است.
از این رو ابهت، وقار و عظمت بانوان عفیف و محجبه باعث می ‌شود که افراد بیمار دل جرأت اغفال و تعرض یا ایجاد مزاحمت برای آنان نیابند، بلکه متوجه و متعرض زنانی می ‌شوند که کیفیت پوشش و رفتار آنان عفیفانه و از روی وقار نیست و عملاً خود را برای دست ‌یابی افراد هوس باز آماده می ‌کنند و بازیچه انحراف‌ های مزاحمان قرار می ‌دهند.
هم ‌چنان که در آیه دیگر ضمن تحریم سخن گفتن زن با لحن هوس ‌انگیز و طمع‌ پرور، فلسفه آن را طمع کردن بیمار دل و شهوت‌ پرست ذکر می ‌فرماید: (فیطمع الذی فی قلبه مرض).
بر این اساس در فرهنگ آسمانی قرآن آن چه که باعث حرص و ولع شهوانی و مایه طمع و تجاوز می ‌شود، رفتارهای هوس مآبانه و پوشش ‌های غیرعفیفانه زن است نه ممنوعیت ‌های منطقی و محدودیت‌ های مصونیت آفرین مثل حجاب و وجود حریم میان زن و مرد. بدین ترتیب قرآن کریم خط بطلان برشعار فریبنده«الانسان حریص علی ما منع» برای توجیه لاقیدی و خودنمایی زنان، می‌ کشد.
پس می ‌توان گفت زنان و بانوان عفیف و باحجاب از چنان نیروی بازدارنده‌ای برخوردارند که تجاوز پیشگان و چشم ‌چران‌ ها را از حریم منزلت والای خویش می ‌رانند و آنان را از چشم طمع و خواست‌ های شیطانی باز می ‌دارند، اما زنان بی‌ حجاب و بدحجاب با نمایش جاذبه ‌های فریبنده و شهوت‌انگیز، افراد هرزه و شهوت‌ طلب را به سمت خود می ‌کشانند و از این طریق عامل فساد و تباهی ‌های غیرقابل کنترل می‌ شوند و این همان قانون: «السنخیه عله الانضمام و عدم السنخیه عله النفور»؛ سنخیت و شباهت، علت و سبب جذب است و عدم سنخیت و تشابه عامل نفرت و دفع.
همین امر برای زنان جویای حقیقت و سعادت کافی است برای این که به حقانیت و عظمت حجاب کامل اسلامی و پستی و بطلان بی‌ بند و باری و بدحجابی آگاهی یابند و در سایه این معرفت و عمل بدان، در سعادتمندی زندگی کنند.
برهمین اساس در کشورهای غربی، وجود کانون‌ های فحشا، احساس عدم امنیت و آرامش زنان از بزرگ ‌ترین معضلات و مشکلات روانی-اجتماعی آنان است و روز به روز به صورت فزاینده ادامه دارد. در کنار عقل و وحی، بشر عادی هم به وسیله تجربه و مشاهده دریافته که عامل ناامنی زنان در جامعه آن است که زنان ارزش، عظمت و حقیقت خود را در بعد مادی و جسمی خلاصه نموده و با عرضه و نمایش جاذبه‌ ها و زینت‌ های خدادادی و دیگر امور منافی عفت، از یک سو استعدادها و توانایی ‌های خود را زنده به گور کرده و با ساختن یک شخصیت کاذب و افسانه‌ای برای خود، به زندگی ر‌ؤیایی پرداخته‌اند، و از دیگر سو باعث تحریک و طغیان احساسات مردان و تخریب دل‌ ها، استعدادها و توانمندی‌ های آنان می ‌شوند و در نهایت جسم و روانشان را تباه و اخلاقشان را فاسد می‌ کنند. امام صادق(ع) به شیعیان خود سفارش می‌ کند: مبادرت کنید به آموزش حدیث و دین نسبت به نوجوانان خود، قبل از آن که مرجئه و گروه منحرف بر شما پیشی بگیرند.
این موضوع در عصر ما اهمیت فراوان دارد، چرا که یکی از هدف ‌های اصلی استکبار جهانی، فاسد کردن جوانان و نوجوانان و حتی کودکان است که با وسایل مدرن و پیشرفته و روش‌ های مختلف و حربه ‌های شیطانی خویش، امواج کوبنده، فساد و انحرافات را در جامعه ایجاد کرده است. 
اما متاسفانه عده‌ای از مردان نسبت به زنان خود و والدین در قبال فرزندان خویش احساس مسئولیت نکرده و آنان را به حال خود رها کرده‌اند و چه بسا بسیاری از خود مردان و والدین در اثر تفکرات باطل و منافی فطرت و شریعت، عامل لغزش‌ ها و تباهی ‌های همسران و فرزندان خویش می‌ شوند که امروزه کاملاً مشهود است؛ چنان که بی‌ بند و باری و بدحجابی زنان و دختران- که در جامعه ما رو به افزایش است و به سمت بی ‌حجابی و کشف کامل حجاب می‌ رود و بعضی از جوانان و نوجوانان را در منجلاب فساد انداخته است- گویای این مطلب است.
مردان، پدران و مادرانی که ارتباط شان با معارف دینی و آیین خداوندی ضعیف است و اسلام را منحصر به چند رکعت نماز و روزه و حج خشک و بی‌ روح و امثال آن پنداشته‌اند و نه آیین کاملی که برای تمام شئون انسان و زندگی دستورالعمل داده و پای ‌بندی به آن ها ضامن سعادت و خوشبختی انسان در دنیا و آخرت می ‌شود، در تعلیم و تربیت صحیح اسلامی و پرورش استعدادهای فطری و تغذیه روحی خود، همسر و فرزندان کوتاهی و بی‌ توجهی نموده و بیشتر به جنبه جسمانی و تامین نیازهای مادی و یادگیری علوم روز توجه می‌ کنند و در نتیجه خود و خانواده را از کمالات معنوی و اخروی محروم کرده و غالباً به آتش فسادها و آلودگی ‌ها گرفتار شده و یا می ‌شوند.
حتی بسیاری از آن ها با دست خویش زمینه ‌های انحراف و آلودگی به فحشا را برای فرزندان خود فراهم می‌ نمایند؛ مثل تهیه فیلم‌های مستهجن ویدئویی، آنتن ماهواره، امکانات سوء استفاده از اینترنت، شرکت در مجالس لهو و لعب و هم‌نشینی با اهل هوس که به فرموده حضرت علی‌(ع) فراموش خانه ایمان و محل حضور شیطان است.
خانواده‌ های خودنما و بدحجاب از مصادیق روشن این گونه خانواده‌ ها می‌ باشند وگرنه استقلال فکری خود را در برابر الفاظ شیک و خیالات باطل از دست نداده و ارزش ‌های والای خود را به دست فراموشی نمی‌ سپردند و شخصیت خود یا همسر خویش را در حد کالای مادی یا عروسک تنزل نمی ‌دادند.
این در حالی است که در فرهنگ وحی پیدایش جسم را به خاک و گل و آب متعفن و آفرینش روح را به خداوند نسبت داده است؛ هم چنان که به هنگام سخن از خوردن و تامین نیازهای جسمی و مادی، آدمی را در کنار حیوانات برده، اما به هنگام سخن از بلندای مقام روح رشد یافته، آن را در کنار نام مقدس خود و ملائکه به عظمت یاد می ‌فرماید.


بیرون رفتن از منزل

امام جعفرصادق(ع) می ‌فرماید: «ان رجلا من الانصار علی عهد رسول الله(ص) خرج فی بعضی حوائجه و عهد الی ارماته عهدا ان لا تخرج من بیتها حتی یقدم، قال و ان اباها مرض. فبعث المراه الی رسول الله(ص)، فقالت: ان زوجی خرج و عهد الی ان لااخرج من بیتی حتی یقدم و ان ابی مرض، افتامرنی ان اعودع فقال(ص): لا، اجلسی فی بیتک واطیعی زوجک قال: فمات فبعثت البه فقالت: یا رسول الله(ص) ان ابی قدمات فتامرنی ان احضره؟ فقال(ص): لا اجلسی فی بیتک واطیعی زوجک، قال: فدفن الرجل فبعث الیها رسول الله(ص) ان الله تبارک و تعالب قد غفرلک و لابیک بطاعتک لزوجک».
مردی از انصار در زمان رسول خدا(ص) برای حل بعضی از حوایج و مشکلات زندگی از خانه بیرون رفت و با زنش قرار گذاشت که تا برنگردد، زن از خانه بیرون نرود وقتی شوهرش در مسافرت بود، پدرش بیمار شد آن زن به رسول خدا پیام فرستاد که شوهرم در مسافرت است و با من عهد بسته است که بیرون نروم تا او برگردد، در حالی که پدرم مریض است آیا اجازه می ‌دهید از خانه بیرون بروم و از پدرم عیادت کنم؟ رسول خدا(ص) فرمود اجازه نمی ‌دهم، در خانه بنشین و مطیع شوهرت باش و به وعده‌ات وفا کن.
امام صادق(ع) می ‌فرماید: پدر آن زن فوت کرد آن زن نزد رسول خدا(ص) دوباره پیغام فرستاد که پدرم فوت کرد آیا اجازه می‌ دهید بروم؟ رسول خدا(ص) باز فرمود: در منزلت بمان و مطیع امر شوهرت باشد. امام صادق(ع) می‌ فرماید: آن مرد دفن شد بعد رسول‌خدا(ص) پیامبر برای آن زن پیغام فرستاد و فرمود: خداوند تبارک و تعالی، گناهان تو و پدرت را به خاطر اطاعت از همسرت بخشید.
اگر چه وظیفه دینی از نظر صله رحم، احترام پدر و مادر و اخلاق اسلامی، ایجاب می‌ کند که انسان هر چند وقت همسر خود را برای دیدن پدر و مادر و بستگان خود ببرد و با او با کمال احترام برخورد کند، و اگر کسی به همسر خود بی ‌احترامی کند و نیازهای مادی و معنوی او را برطرف نسازد و دیگر وظایف خود را نسبت به او انجام ندهد، مسلمان حقیقی نیست، لکن در مقابل، زن هم وظیفه دارد برای خروج از منزل و مسائل دیگر مطیع امر شوهر باشد، اگر چه در بعضی از واجبات، مثل زیارت حج و کارهای واجب دیگر به اذن شوهر نیست.

هم چون زناکار

رسول خدا(ص) فرمودند: «ایما امراه استعطرت ثم خرجت فمرت علی قوم لیجدوا ریحها فهی زانیه و کل عین زانیه».
هر زنی که خود را معطر سازد و از منزل خارج شود و از کنار گروهی بگذرد، تا بوی او را دریابند وی زناکار است و هر چشمی که این زن را ببنید زناکار است.
چنان که در روایات دیگر آمده است دستی که نامحرم را لمس کرده، آن لمس، زنای دست محسوب می ‌شود. اگر چشمی به نامحرم نگاه شهوت ‌آمیز کند آن نگاه زنای چشم محسوب می ‌شود. و زنی که خود را خوشبو کند و کسی که به آن نگاه کند، هر دو در حکم و گناه زناکار می‌ باشند.

حجاب از نظر آیات و روایات و عقل

حجاب در قرآن کریم

1- «وقل للمؤمنات یغضضن من ابصارهن و یحفظن فروجهن و لایبدین زینتهن الا ما ظهر منها ولیضربن بخمرهن علی جیوبهن و لایبدین زینتهن الا لبعولتهن او ابائن او اباء بعولتهن او ابنائهن او ابناء بعولتهن او اخوانهن او بنی اخواتهن او بنی اخواتهن او نسائهن او ما ملکت ایمانهن او التابعین غیراولی الاربه من الرجال او الطفل الذین لم یظهروا علی عورات النساء و لایضربن بارجلهن لیعلم ما یخفین من زینتهن و توبوا الی الله جمیعا ایها المؤمنون لعلکم تفلحون».
ای پیامبر(ص) به زنان با ایمان بگو چشم های خود را فرو گیرند(و از نگاه به مردان نامحرم بپرهیزند) و دامان خود را حفظ کنند و نباید زینت خود را آشکار سازند. جز آن مقدار که طبیعتاً ظاهر است و(اطراف) روسری های خود را برسینه خود افکنند(تا گردن و سینه با آن پوشانده شود) و زینت خود را آشکار نسازند مگر برای شوهران شان یا پدران شان یا پدرشوهران شان یا پسران شان یا پسران همسران شان یا برادران شان یا پسران برادرانشان یا پسران خواهران شان یا زنان هم کیش شان یا کنیزان شان، یا افراد سفیهی که تمایلی به زن ندارند و یا کودکانی که از امور جنسی زنان آگاه نیستند. و به هنگام راه رفتن، پاهای خود را به زمین نزنند تا زینت پنهانی ‌شان دانسته شود(و صدای خلخال که برپا دارند به گوش رسد) ای مؤمنان نسبت به گناهان گذشته توبه کنید تا رستگار شوید.

2- «یا ایها النبی قل لازواجک و بناتک و نساء المومنین یدنین علیهن من جلابیبهن ذلک ادنی ان یعرفن فلا یوذین و کان الله غفوار رحیما».
ای پیامبر(ص)، به همسران و دخترانت و زنان مومنان بگو: روسری ‌های بلند(مانند چادر) خود را بر خویش فرو افکنند تا شناخته نشوند و مورد آزاد قرار نگیرند(و اگر تاکنون خطا و کوتاهی از آنان سرزده، بدانند که 9 خداوند همواره بخشنده و مهربان است.
ام سلمه یکی از زنان بزرگوار پیامبراسلام(ص) می ‌گوید: هنگامی که آیه حجاب نازل شد(که زن ها باید روسری بلند و چادر را بر سر خویش فرو افکنند) زنان انصار از منزل بیرون آمدند در حالی که عبا(و چادر) مشکی بر سرداشتند. از این حدیث چنین استفاده می‌ شود که چادر مشکی که امروز لباس بیرون از منزل زنان باشخصیت و باتقواست در صدر اسلام هم حجاب زنان پاکدامن بوده است.

نکته ‌ها و پیام های آسمانی

پیام اول

حجاب به چیست؟ قرآن کریم در سوره نور آیه 31 فرمود: زن ها باید سر و گردن خود را با مقنعه بپوشانند(ولیضربن بخمرهن علی جیوبهن) ولی در سوره احزاب آیه59 می ‌فرماید: زن ها در برابر نامحرم و بیرون از منزل چادر و یا روسری های بلند که شبیه چادر یا کمی کوچک تر از چادر است سرنمایند. بنابراین یک آیه اصل پوشش را می‌ فرماید و آیه دیگر چادر را بیان می ‌نماید. زیرا با سر کردن چادر زن بهتر می‌ تواند اندام و برجستگی های خود را بپوشاند.

 پیام دوم

چگونگی سرکردن چادر در قرآن کریم: منظور از(یدنین) نزدیک کردن جلباب(چادر) به بدن به این است که زن چادر خود را به گونه‌‌ای سر کند که چادر به راحتی از دور کنار نرود. چنین نباشد که به چادر جنبه تشریفاتی بدهد بطوری که در منزل در نزد نامحرم و یا در کوچه و خیابان عبور می ‌نماید زینت و مو و اعضای بدنش نمایان شود.
در حقیقت این گونه چادر سرکردن نشانه نداشتن آگاهی و از ضعف ایمان به روز قیامت خبر می ‌دهد. و چه زیباست بانوان عزیز و پاکدامن مقنعه‌ای را زیر چادر نمایند تا اگر در اثر بی‌ توجهی چادرشان مقداری کنار رفت زینت و بدنشان نمایان نگردد.

پیام سوم

فلسفه حجاب در قرآن کریم:

در صدراسلام بعضی از زنان بی ‌بند و بار بودند که نسبت به پوشیدن حجاب اعتنا نمی ‌کردند. خداوند حکیم، دستور داد که زنان مومن و پاکدامن حجاب خود را کاملاً رعایت کنند تا در بین زنان، بانوان با عفت و پاکدامن از زنان بدحجاب و آلوده مشخص گردند. در حقیقت چادر و حجاب کامل نشانه پاکدامنی، ایمان، سلامت روح و شخصیت والای زن می‌ باشد. در واقع حجاب مرزی است که زنانی را که دارای هویت فرهنگی و منزلت انسانی و معنوی هستند از زنان بی‌ هویت و غرب زده و ناآگاه و گرفتار هوی و هوس جدا می ‌سازد.

2- (فلا یوذین)، حجاب و چادر برای آن است که تا زنان مورد آزار و اذیت قرار نگیرند.
وقتی زن کاملاً خود را پوشاند، و با پاکدامنی در جامعه و محل تحصیل و کار ظاهر شد، دیگر چشم ها به طرف او خیره نخواهد شد و از خطرات در امان خواهد ماند. و مردم به دیده احترام به او می‌ نگرند. و اگر زن خود را نپوشاند و در اجتماع و محل کار و تحصیل با بدحجابی و برهنگی و اداء و اطوار رفت و آمد نمود سبب جلب نظر بعضی از مردان و جوانان آلوده به خود، و شنیدن حرف های زشت و ناپسند از طرف آن ها خواهد شد. و گاهی هم مورد هجوم و حمله بعضی از مردان آلوده قرار خواهد گفت. و در بعضی مواقع جان و آبرویش را از دست خواهد داد.

 پیام چهارم

بشارت و امید: شاید کسی در اثر نداشتن آگاهی مرتکب گناهان زیادی از جمله گرفتار بدحجابی شده است، و به خاطر همین گناه جامعه و جوانان بسیاری را آلوده کرده است، اکنون که متوجه شده وجدانش او را زجر می ‌دهد، و پیش خود می‌ گوید چه کنم؟ آیاخداوند مرا می ‌بخشد یا نه؟ در این جا خداوند مهربان می ‌فرماید: «و کان الله غفوار رحیما» خداوند بخشنده و مهربان است. در واقع خداوند بزرگ به بنده‌اش می ‌فرماید: ای بنده گناهکارم که پشیمان شده‌ای و از ته دل توبه کرده‌ای نه تنها گناهت را می‌بخشم بلکه به خاطر توبه و اعمال خیری را که انجام می ‌دهی درهای رحمتم را برایت می ‌گشایم.

پیام پنجم

سرچشمه رحمت و فیض: از این که فرمود: (یا ایها النبی قل) ای پیامبر بگو، که رسول خدا(ص) واسطه فیض و رحمت بین مردم و حضرت حق‌تعالی است و به وسیله او دستورات الهی به ابلاغ می ‌گردد.

پیام ششم

وظیفه اول مربیان جامعه: از این که در اول آیه فرمود: (قل لازواجک) ای پیامبر بگو به همسرانت و بعد دختران پیامبر و زنان مومنان را مورد خطاب قرار داد. شاید بتوان استفاده نمود که: انسانی که نقش رهبری و مربی و معلم را در جامعه به عهده دارد قبل از هر کسی باید خانواده خود را اصلاح نماید. برهمین اساس اول به همسران رسول گرامی اسلام(ص) خطاب شد.

پیام هفتم

محور تربیت: و نیز از(قل لازواجک) استفاده می ‌شود که مادر نقش محوری و اصلی را در تربیت فرزندان دارد، لذا اگر مادر با تقوی بود معنویت او معمولا در دخترش اثر می ‌گذارد و به خاطر همین اول همسران مورد خطاب حق ‌تعالی قرار گرفته‌اند.

پیام هشتم

مربیان جامعه و همسران شان: و هم چنین از(قل لازواجک) استفاده می‌گردد همان طوری که مردم از کسانی که نقش رهبری و هدایت جامعه را به عهده دارند انتظاراتی دارند، از همسران آنان نیز توقعاتی را دارند و آن است که بهترین الگو در جامعه باشند. بر همین اساس شاید قرآن کریم اول همسران رسول‌ خدا(ص) را مورد خطاب قرار داد. جهت اطلاع به سورة احزاب آیات 28 الی 32مراجعه فرمایید.

پیام نهم

نزدیک ترین فرد به شوهر: اینکه خداوند حکیم همسران پیامبر(ص) را در اول آیه ذکر کرد احتمال دارد به خاطر آن باشد که زن معمولاً نزدیک ترین فرد به شوهر می ‌باشد.

پیام دهم

حفظ ناموس جامعه و رسالت انبیاء: از قراردادن زنان مومنان در کنار زنان و دختران پیامبر(ص) بدست می ‌آید تمام زنان مسلمان به منزله ناموس پیامبر(ص) هستند و یکی از اهداف رسالت رسول خدا(ص) که حفظ عفت و سوق دادن ناموس جامعه به سوی پاکدامنی بود. بنابراین همه مردم و مسئولین نظام وظیفه دارند به رسول گرامی(ص) اقتداء کنند و جامعه را به سوی غیرت و پاکدامنی هدایت کنند.

پوشش و رابطه اعضاء خانواده با یکدیگر از نظر قرآن کریم

درباره آشکار کردن زینت برای محارم می ‌فرماید: «یا ایها الذین امنوا لیستاذنکم الذین ملکت ایمانکم والذین لم یبلوا الحلم منکم ثلاث مرات من قبل صلوه الفجر و حین نضعون ثیابکم من الظهیره و من بعد صلوه العشاء ثلاث عورات لکم لیس علیکم و لا علیهم جناح بعدهن طوافون علیکم بعشکم علی بعض کذالک یبین الله لکم الایات و الله علیم حکیم».
ای کسانی که ایمان آورده‌اید، خدمتکاران و فرزندان شما- که به حد بلوغ نرسیده‌اند باید در سه وقت برای ورود به منزل(محل خواب) از شما اجازه بگیرند: قبل از نماز صبح، نیم روز وقتی که لباس های معمولی خود را بیرون می ‌آورید، و بعد از نمازعشاء. این سه وقت مخصوص شما است، ولی بعد از آن گناهی برشما و بر آنان نیست که بدون اجازه وارد شوند...
آری، در محیط منزل افراد خانواده با هم محرم و آزاد هستند، ولی باید گفت این آزادی بدون قید و شرط نیست و نباید به نام آزادی و محرم بودن، زن و دختر جلو فرزند و برادرش با هر لباسی که دوست دارد رفت و آمد کند. رسول خدا(ص) فرمودند:
وقتی پسر و دختر به سن ده سال رسیدن محل خواب(رختخواب) آن ها را از هم جدا سازید.
امام صادق(ع) به یکی از خواهران محمدبن ابی‌عمیر فرمود: «...اذا عدت اخوتک فلا تلبسی المصبغه». وقتی که به دیدار برادرت رفتی لباس های رنگارنگ و تحریک ‌آمیز برتن نکن.

مجازات افراد مزاحم

افرادی که در کوچه و خیابان مزاحم زنان می ‌شوند، به شدت باید مجازات شوند:
قرآن کریم می ‌فرماید: «لئن لم ینته المنافقون و الذین فی قلوبهم مرض و المرجفون فی المدینه لنغرینک بهم ثم لایجاورنک فیها الا قلیلا».
بعد از حکم حجاب می‌ فرماید: «لون لم ینته المنافقون و الذین فی قلوبهم مرض و المرجفون فی المدینه لنغرینک بهم ثم لابجاورنک فیها الا قلیلا».
اگر منافقان و آنانی که در دل هایشان بیماری است و هم چنین آن ها که اخبار دروغ و شایعات بی‌ اساس را در شهر مدینه پخش می‌ کنند، دست از کار خود برندارند تو را ای رسولم برضد آنان می‌ شورانیم، سپس جز مدت کوتاهی نمی ‌توانند در کنار تو در این شهر بمانند.
از نحوه بیان این آیه بر می ‌آید که سه گروه در مدینه منوره توطئه می‌ کردند و هر کدام به نحوی، اهداف شوم خود را برای ضربه زدن به اسلام پیاده می ‌ساختند.
این سه گروه عبارت بودند از: 1- منافقین 2- اراذل و اوباش 3- کسانی که به پخش شایعات در مدینه- مخصوصاً هنگامی که پیامبر(ص) و ارتش اسلام به غزوات(جنگ ها) می ‌رفتند- می‌ پرداختند تا روحیه بازماندگان را تضعیف کنند. خداوند سبحان دستور داد: برای بقای حکومت اسلامی با شدت با آنان برخورد شود؛ حداقل مجازات برای این افراد، تبعید آن هاست تا جامعه اسلامی پاک بماند. هر چه مجازات بهتر عملی شود عفاف و پاکی بیشتری در جامعه حاکم می‌ گردد و هر چه در مورد این گونه افراد سسستی شود جرات بیشتری برای ارتکاب گناه و ایجاد فساد پیدا می‌کنند و در نتیجه خطری برای حکومت اسلامی خواهند بود. زیرا وقتی چنین افرادی در جامعه اسلامی زمینه را آماده ببینند به تباهی و فساد می پردازند و به تدیج انسان های متقی و متعهد از میدان به در می‌ روند. معنویت و تقوا و اشخاص مومن و بزرگوار منزوی خواهند شد و زمانی که افراد صالح کنار زده شدند حکومت اسلامی پشتوانه اصلی خود را که حمایت مردم انقلابی و مؤمن است از دست می ‌دهد.

حجاب در روایات

1- «علی بن ابراهیم فی تفسیره عن ابی جعفر علیبه السلام فی قوله: و لا یبدین زینتهن الا ماظهر مهنا، فهی الثیاب و الکحل و الخاتم و خضاب الکف و السوار و الزینه ثلاث: زنه للناس و زینه للمحرم و زینه للزوج؛ فاما زینه الناس، فقد ذکرناها، و اما زینه المحرم فموضع القلاده فما فوقها و الملج و ما دونه و الخلخال و ما اسفل منه، و اما زیته الزوج فالجسد کله»
امام محمد باقر(ع) در مورد آیه مبارک و لا‌یبدین زینتهن(زنان زینت خود را آشکار نکنند مگر آن چه پیداست) می ‌فرماید: زینت ظاهر عبارت است از: جامه، سرمه، انگشتر، خضاب دست ها، و النگو. سپس فرمود: زینت سه نوع است: یکی برای همه مردم‌، و آن همین است که گفتیم؛ دوم زینت برای محارم است وآن جای گردنبند به بالاتر و محل بازو بند و خلخال به پایین ‌تر است، سوم زینتی است که اختصاص به شوهر دارد و در آن تمام بدن زن است.
2- «عن ابی عبدالله(ع) قال: قلت له ما یحل الرجل ان یری من المرأه اذا لم یکن محرماً؟ قال: الوجه و الکفان و القدمان».
مردی می ‌گوید: از حضرت صادق(ع) پرسیدم برای مرد نگاه کردن به چه قسمت از بدن زن جایز است در صورتی که محرم او نباشد؟ امام صادق(ع) فرمود: چهره، دوکف دست و دو قدم.
آن چه استثنا شده دست و صورت، بدون قصد لذت است. بلکه در رساله احکام فقها آمده است: «نگاه کردن به صورت و دست ها اگر به قصد لذت هم نگاه نکند و نیز نگاه کردن زن به بدن مرد بجز صورت و دست ها حرام می ‌باشد.»
3- اسماء دختر ابوبکر و خواهر عایشه به خانه پیغمبراکرم(ص) آمد درحالی که جامه‌ های نازک و بدن ‌نما پوشیده بود. رسول اکرم(ص) روی خویش را از وی برگرداند و فرمود: «یا اسماء، ان المراه اذا بلغت المحیض لم تصلح ان یری منها الا هذا و هذا، و اشار الی کفه و وجهه» ای اسماء همین که زن به حد بلوغ رسید سزاوار نیست چیزی از بدن او دیده شود، مگر از مچ دست به پایین و صورتش.
4- «عن الفضیل بن یسار قال: سالت اباعبدالله(ع) عن الذارعین من المراه اهما من الزینه التی قال الله تبارک و تعالی: و لا یبدین زینتهن الا لبعولتهن؟ قال: تعم، و مادون الخمار من الزینه و مادوم السوارین» فضیل بن یسار می ‌گوید از امام صادق(ع) پرسیدم: آیا آرنج زن تا مچ از قسمت هایی است که باید از غیر محارم بپوشاند؟ امام(ع) فرمود: بله، آن چه زیر روسری قرار می ‌گیرد و هم چنین از محل دستبند به بالا، باید پوشیده شود.
5- رسول خدا(ص) خطاب به حولاء، همسر عطاره، می ‌فرماید: «یا حولاء، اتتبدی زینتک لغیر زوجک، یا حولاء، لاتحل لامراه ان تظهر معصمها و قدمها لرجل غیر بعلها و اذا فعلت ذلک لمک تزل فیب لعنه الله و سخطه و غضبل الله علیها و لعنتها ملائکه الله و اعدلها عذابا الیما»
ای حولاء، زینت خود را برای غیر شوهرت آشکار نکن و برای زن جایز نیست مچ و پایش را برای مرد نامحرم آشکار سازد و اگر مرتکب چنین عملی شد اول این که: خداوند سبحان همیشه او را لعنت می ‌کند. دوم این که: دچار خشم و غضب خداوند بزرگ می ‌شود. سوم این که: فرشتگان الهی هم او را لعنت می‌کنند. چهارم: عذاب دردناکی برای او در روز قیامت آماده شده است.
«یا حولاء، من کانت منکن تومن بالله والیوم الاخر، لاتجعل زینتها لغبر زوجها و لاتبدیء خمارها و معسمها، و ایما امراه جعلت شیئا من ذلک لغیر زوجها، فقد افسدت دینها و اسخطت ربها علیها»
ای حولاء هر زنی که به خداوند سبحان و روز قیامت ایمان دارد زینتش را برای غیر شوهرش آشکار نمی ‌کند و هم چنین موی سر و مچ خود را نمایان نمی‌ سازد و هر زنی که این کارها را برای غیرشوهرش انجام دهد دین خود را فاسد کرده و خداوند را نسبت به خود خشمگین کرده است.
6- عن ابی عبدالله علیه السلام قال: لایصلح للمراه المسلمه ان تلبس من الخمر و الدروع مالایواری شئیا».
امام صادق(ع) فرمود: برای زن مسلمان جایز نیست که روسری و پیراهنی برتن کند که بدنش را نپوشاند.

نکته‌ها

از مجموع آیات و روایاتی که ذکر کردیم یک موضوع کلی روشن شد و آن این که زن باید خود را از نامحرم بپوشاند و از رفتار، سخن، لباس و به طور کلی عملی که نامحرم را جلب کند، بپرهیزد و نیز از لباس های نازک استفاده نکند.
از حدیث امام باقر(ع) در تفسیر آیه استفاده می ‌شود که محارم زن مانند برادر، پدر و ... حق ندارند به همه جای زن بنگرند و زن نیز نباید بگذارد پایین‌ تر از جای گردنبد و بالاتر از بازوبند و مچ پا آشکار گردد. چنین نیست که زن نزد محرم ها، هر لباسی بپوشد و با هر آرایشی بیرون آید واندام خود را بنمایاند.

علیت حجاب در کلام امام رضا(ع)

آن حضرت درباره علت حجاب فرمود: «حرم النظر الی شعور النساء... لما فیه من تهیج الرجال و مایدعوا التهیج الی الفساد و الدخول فیما لایحل...»
حرام شد نگاه به موهای زنان برای آن که اگر موهای آن ها در برابر مردان نامحرم آشکار شود باعث تحریک و جلب خواهد شد. فساد و بی‌ بند و باری را به دنبال دارد و سبب می ‌شود که(مردم) در کارهای حرام وارد بشوند.

بهترین زنان از نظر حضرت زهرا(ع)

«قال فاطمه(ع): خیر النساء ان لا یرین الرجال و لا یراهن الرجال. فقال رسو الهه صلی الله علی و آله: انها منی»
فاطمه زهرا(س) فرمود: بهترین زنان کسانی هستند که نه آن ها مردان را و نه مردان آن ها را ببینند.
پس از بیان این جمله از حضرت زهرا(س) رسول خدا(ص) فرمود: فاطمه از من است. 
حضرت علی(ع) فرمود: «قال لنا رسول الله(ص) ای شیء خیر للمراه؟ فلم یجبه احد منا؛ فذکرت ذلم لفاطمه(ع) فقالت: ما من شیء خیر للمراه من ان لاتری و لایراها؛ فذکرت ذلک لرسول الله(ص): فقالت: صدقت انها بضعه منی».
رسول خدا(ص) از ما پرسید بهترین چیز برای زن چیست؟ هیچ کس از ما پاسخ رسول خدا(ص) را نداد تا این که این موضوع را خدمت فاطمه(س) گفتم. حضرت در جواب فرمود: بهترین عمل برای زن آن است که نه مردی را ببیند و نه مردی او را ببیند.
مردی چون این سخن فاطمه(س) را به رسول خدا(ص) عرض کردم رسول خدا(ص)فرمود: فاطمه، پاره تن من است.
به طور کلی زن، هرگاه در مقابل نامحرم قرار می‌گیرد، باید از هر رفتاری که نظر بیگانه را به وی جلب و او را تحریک می‌ کند اجتناب ورزد، مخصوصاً در مراکز و مکان هایی که زن و مرد با هم کار می ‌کنند باید بیشتر مراعات نمود و سعی شود تا جایی که ضرورتی نباشد زن و مرد نامحرم در یک اتاق و بلکه یک اداره و... با هم کار نکنند و برای جلوگیری از این گونه امور، می ‌توان رئیس، معاون و کارمندان این گونه مراکز را از زنان قرار داد. برای مشاغل تخصصی، از زنان متخصص بهره برد یا تربیت کرد، مگر کارهایی که از عهده بانوان خارج باشد.

تله شیطان

رسول خدا(ص) در بیعت زنان با ایشان شرط کرد که: «ان لا یحدثن مع الرجال الا اذا محرم» با مردان سخن نگویی، مگر این که محرم شما باشند.

امام محمدباقر(ع) فرمود: «محادثه النساء من مصائد الشیطان».
سخن گفتن با زن نامحرم، از دام های شیطان است.

رسول خدا(ص) فرمود: «من کان یومن بالله و الیوم الاخر، فلا یبیت فی موضع یسمع نفس امراه لیست له بمحرم».
کسی که ایمان به خداوند سبحان و روز قیامت دارد، شب را به صبح نمی‌کند در مکانی که نفس زن نامحرم را بشنود.

امام جعفرصادق(ع) فرمود: «فیما اخذ رسول الله البیعه النساء ان لایحتبین و لایقعدن مع الرجال فی الخلاء».
از جمله بیعت ‌هایی که رسول خدا(ص) از زنان گرفت این بود که در خلوت با مردان مسافرت و نشست و برخاست نکنند.


 


 




تاریخ : جمعه 90/4/17 | 8:1 عصر | نویسنده : احدی | نظر

 

ابوالفضل (ع) اسطوره ولایتمداری زمان 

بی گمان اندک هستند کسانی که از آزمون های سخت به سلامت بیرون آیند و در فتنه ها اهل بصیرت باشند و راه خویش را در درون تاریکی فتنه بیابند و از شبهات برهند و باطل را با همه جلوه گری هایش بشناسند و کف روی آب حقیقت را به کنار زنند و در ژرفای آن شنا کنند و خود را به ساحل رستگاری برسانند. 

از جمله کسانی که با بصیرت نافذ و ژرف خویش، در امواج سهمگین و فضای تیره و تاریک فتنه ها حقیقت را شناخت و از آزمون آن به سلامت رهید و ستایش امامان معصومی چون امام سجاد(ع) و باقر(ع) و صادق(ع) را برانگیخت، حضرت ابوالفضل عباس بن علی بن ابی طالب(ع)، برادر باوفای امام حسین(ع) و پرچمدار ارتش عدالت خواه روز عاشورای حسینی است. 

نویسنده در مطلب حاضر کوشیده تا نقش آن حضرت(ع) را در روز عاشورا و ایجاد حرکت جاودانه و ستم سوز و دادخواه حسینی تبیین کند. با هم مطلب را از نظر می گذرانیم. 
حقیت ایمان، ولایتمداری در سایه دینداری از نظر آموزه های قرآنی تنها کسانی می توانند مدعی ایمان شوند که فراتر از اسلام ظاهری، باطن دین اسلام را دریابند و با تمام وجود از آن پاسداری و حمایت کنند. اگر در بسیاری از روایات حقیقت اسلام و دینداری و باطن آن، ولایت معرفی شده و به عنوان نمونه گفته شده "من تمام الحج، لقاء الامام " و یا "من تمام الصلاه لقاء الامام " به این معناست که هر عمل عبادی، زمانی معنای واقعی خود را می یابد که ولایت شناخته و اطاعت شود؛ چرا که خداوند در آیاتی چند از سوره مائده، ولایت را عامل اتمام و اکمال دین اسلام دانسته است. بنابراین اگر شریعتی به جا آورده شود و عمل خیر و نیکی انجام شود، تنها در صورتی تمامیت می یابد و به کمال خود می رسد که برپایه ایمان به ولایت باشد. از این رو به حکم آموزه های قرآنی، کسانی که بی ولایت، عمل عبادی چون نماز را به جا می آورند، باید بدانند که عمل ایشان ناقص است و مقبول نیست و این حقیقتی انکارناپذیر است که در این شعر به شکلی دیگر تبیین شده است. نماز بی ولای او، عبادتی است بی وضو، به منکر علی بگو، نماز خود قضا کند. 

کسانی که ناصبی هستند و بغض و کینه امیرمؤمنان را در دل دارند و ولایت وی را که حکم قرآنی و به نصب الهی و نص نبوی است، منکر می شوند، باید بدانند که حقیقت دین را که تسلیم، اطاعت و ولایت اولیای الهی به حکم مظهریت است، درک نکرده اند. بنابراین تفاوتی میان منکر خدا و رسالت با منکر ولایت نیست، چرا که حقیقت دین چیزی جز حب به خدا و اولیای الهی و بغض نسبت به دشمنان خدا و اولیای او نیست. لذا از معصوم روایت است که: "لیس الایمان الاالحب و البغض ". 

ولایت حضرت علی(ع) چنان در تمامیت و اکمال دین موثر بود که خداوند در آیه 67 سوره مائده به صراحت می فرماید که اگر پیامبر(ص) که مأمور ابلاغ فرمان های الهی است اگر این فرمان را ابلاغ نکند، گویی هیچ چیزی از دین اسلام را به مردم نرسانیده و ابلاغ نکرده است: یا ایهاالرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته والله یعصمک من الناس؛ ای رسول خدا، آن چیزی که از رسول خدا (درباره علی) به تو نازل شده به مردم ابلاغ کن، و اگر چنین نکنی رسالت خدای را ابلاغ نکرده ای و خداوند تو را از شر مردمان نگه می دارد و حفظ می کند. " 

بر مردم است که هر آنچه را پیامبر(ص) فرمان می دهد عمل و اطاعت کنند و سرپیچی از فرمان های آن حضرت(ص) در حکم سرپیچی از فرمان های الهی و عصیان اوست. از این رو خداوند فرمان می دهد: "ما آتاکم الرسول فخذوه و ما نهاکم عنه فانتهوا؛ هر آن چه را که پیامبر فرمان می دهد و می آورد بگیرید و از آن چه نهی و باز می دارد، اجتناب کنید.(حشر، آیه 7) 

آن حضرت(ص) بارها و به مناسبت های گوناگون ولایت امیرمؤمنان علی(ع) را گوشزد کرده است و این فرمان نه خواسته او بلکه فرمان الهی بود، چرا که آن حضرت(ص) "و ما ینطق عن الهوی، ان هو الا وحی یوحی؛ از روی هوای نفس سخن نمی گوید و هر آن چه بر زبان می آورد وحی الهی است که به او فرستاده شده است. " (نجم، آیات 3 و 4) 

به هر حال ولایت معصومان(ع) از احکام الهی است که بدون آن، اصولا دین مفهومی ندارد چرا که حقیقت دین اسلام، ولایت است. از این رو انکار ولایت را مساوی با انکار اسلام دانسته اند. البته کسانی که منکر ولایت هستند، به حکم اسلام جان و مال و عرض ایشان در امان است و به عنوان شهروندان امت اسلام تلقی می شوند و هرگونه تعرض و اهانت به مال و جان و عرض آنان گناه است ولی حقیقت اسلام را درک نکرده و از رحمت رحیمی خداوند در آخرت بی بهره خواهند ماند. 

بسیاری از مردم در فتنه انتخاب امام و ولی الهی، شکست خورده و سیه رو می شوند و ایمان واقعی نمی آورند. این مسئله ای است که در آیات قرآنی به آن اشاره و تاریخ اسلام بر آن گواهی و شهادت می دهد. 

تنها اندکی از مردمان بر ولایت ماندند و اطاعت ولی الله فرمان خدا و رسول(ص) را پذیرفتند و تن به خلافت و ولایت امیرمؤمنان علی(ع) و دیگر معصومان(ع) دادند که نفس و جان پیامبرند. 

عباس بن علی(ع) اهل بصیرت و ولایت 

از جمله کسانی که تا پای جان و از دست دادن همه دنیای خویش در راه ولایت ایستادند و آخرت خود را با ولایت روشن کردند، عباس بن علی(ع) است. این درحالی است که افراد دیگری از جمله محمد حنفیه فرزند دیگر امیرمؤمنان علی(ع) از اطاعت سرباز زدند و همراه با امام و برادر خویش حسین بن علی(ع) به میدان مبارزه با ظلم و ستم اموی و برپایی حکومت عدالت خواه حسینی نیامدند. رفتار ابوالفضل عباس(ع) را نباید در محدوده وفا به برادر تحلیل و تبیین کرد. 

آن چه موجب شد تا عباس(ع) چنین فداکاری کند تنها مسئله عصبیت خونی و نسبی و برادری نیست، بلکه چنان که خود می فرماید ریشه این جانفشانی و دفاع تا آخرین دم از امام حسین(ع) را باید در حقیقت دینداری او جست که امام(ع) را اولی از خود برمی شمارد و به حکم آیه "النبی اولی بالمومنین من انفسهم " (احزاب، آیه 6) عمل می کند. خود آن حضرت بارها بر رفتار برخاسته از دینداری خود تأکید می کند اوج این دینداری را در هنگام مواجه شدن با آب می توان یافت. هنگامی که برای آب آوری تشنه گان، با لب های خشکیده از سه روز بی آبی، در امواج آب قرار می گیرد و در نهایت تشنگی، به یاد تشنگی برادر و مولایش، آب نمی آشامد و می گوید: "ای نفس پس از حسین(ع) خوار باشی و پس از او هرگز زنده نمانی! این حسین(ع) است که دل از زندگانی شسته است اما تو آب سرد و گوارا می نوشی؟ به خدا سوگند که این شیوه دین من نیست ". (ینابیع الموده ج 2، ص 341) 

در شب عاشورا حضرت عباس(ع) در خدمت اباعبدالله(ع) نشسته بود. در همان وقت یکی از سران دشمن می آید و فریاد می زند: عباس بن علی و برادرانش را بگویید، بیایند. عباس می شنود؛ ولی اعتنا نمی کند، مثل این که ابدا نشنیده است. آن چنان در حضور امام حسین(ع) مودب بود که آقا به او فرمود: جوابش را بده، هرچند فاسق است! اباالفضل العباس(ع) می آید، می بیند شمربن ذی الجوشن است، روی یک رابطه خویشاوندی دور که از طرف مادر با عباس دارد و هر دو از یک قبیله اند، خواست به خیال خود، خدمتی کرده باشد؛ تا حرف خودش را گفت، عباس پرخاش مردانه ای به او کرد و فرمود: "خدا تو را و آن کسی که این نامه را به دست تو داده است، لعنت کند. تو مرا چه شناخته ای و درباره من چه فکر کرده ای؟ 

تو خیال کرده ای من آدمی هستم که برای حفظ جان خودم، امامم، برادرم حسین بن علی(ع) را این جا بگذارم و بیایم دنبال تو؟ آن دامنی که ما، در آن تربیت شده ایم و آن سینه ای که از آن شیر خورده ایم، این طور ما را تربیت نکرده است. " (موسوعه کلمات الحسین(ع) ص 892) و در روز عاشورا وقتی به سوی دشمن هجوم می برد، رجز می خواند: "من از مرگ، آن هنگام که بانگ برمی آورد بیمی ندارم، تا این که پیکرم در میان دلیرمردان به خاک افتد. جانم فدای جان پاک پیامبر(ص) باد! منم عباس که کارم آب آوری است و از دشمنان در روز رویارویی نمی هراسم. " (ینابیع الموده ، ج 2، ص 143) 

این گونه برخورد را تنها از ولایتمداران می توان توقع و انتظار داشت که جان و مال و عرض مولی خویش را بر خود مقدم می دارند. این که دین او راهی دیگر برای او نگذاشته است به این دلیل است که به تمام و کمال در برابر حق و دین و ولایت تسلیم است و تسلیم در مقابل امام حسین(ع) را عین اطاعت و تسلیم در برابر خداوند و رسول(ص) می شمارد. 
حضرت عباس(ع) از نگاه امام صادق(ع) 

یکی از بهترین القابی که امام صادق(ع) به آن بزرگوار به سبب اطاعت از ولی الله می دهد، عنوان "عبدصالح المطیع لله " است که در این سخن، امام صادق(ع) عموی خویش را در مقام بندگی و عبودیت و در ردیف صالحان و مطیعان قرار می دهد. در زیارت نامه آن حضرت(ع) امام صادق(ع) می فرماید: السلام علیک ایهاالعبد الصالح المطیع لله (مفاتیح الجنان) 

خداوند در قرآن کریم، چنین شخصیتی را در خط صراط مستقیم و صراط کسانی می داند که مورد انعام الهی هستند و در آیه ای دیگر آنان را در ردیف انبیا معرفی می فرماید: "من یطع الله و الرسول فاولئک مع الذین انعم الله علیهم من النبیین و الصدیقین و الشهداء و الصالحین و حسن اولئک رفیقا " (نساء، آیه 96) 

امام صادق(ع) در سخنی دیگر در حق عموی خویش می فرماید: "کان عمنا العباس بن علی نافذ البصیره صلب الایمان جاهد مع ابی عبدالله و ابلی بلاء حسنا؛ عموی ما عباس بن علی(ع) دارای بصیرت دینی و استواری در باور بود. در راه خداوند در رکاب ابی عبدالله جهاد کرد و نیکو آزمایش داد و به شهادت رسید. (اعیان الشیعه، ج 7، ص 034) 

این مطلب به خوبی نشان می دهد که فداکاری حضرت عباس(ع) همانند فداکاری برادری برای برادر نیست، بلکه نمی توان این فداکاری و جانفشانی را جز در عنوان "اطاعت از ولایت " تعبیر و تفسیر کرد. از این رو در توصیف و ستایش ایشان به این نکته توجه داده می شود که ایشان از اهل بصیرت و ولایت و از صالحین بودند.در زیارت مخصوص حضرت عباس(ع) هم به همین نکته اشاره می شود که: "اشهدانک مضیت علی بصیره من امرک مقتدیا بالصالحین و متبعاللنبیین؛ شهادت می دهم عمر با برکت خود را در بصیرت گذراندی، به صالحان اقتدا و از جمیع انبیا پیروی کردی. (مفاتیح الجنان) 

شناخت روشن و یقینی از دین، تکلیف، پیشوا، حجت خدا، راه، دوست و دشمن، حق و باطل، همان چیزی است که از آن به "بصیرت " یاد می شود. مومن واقعی اهل بصیرت است و در فتنه ها و آزمون ها به سبب همین توانایی و نور الهی در دل است که سربلند بیرون می آید و گرفتار نمی شود در مبارزات و فعالیت های سیاسی و اجتماعی و موضع گیری ها، جایگاه بصیرت روشن تر می شود و بدون آن، حتی مبارزه و جنگ هم کورکورانه و گاهی در مسیر باطل قرار می گیرد. انتخاب درست نیز بستگی به بینش صحیح و بصیرت انسان دارد. 

قرآن کریم به این موضوع به عنوان ویژگی یک رهبر و دعوت کننده به خیر و هدایت اشاره می کند، آن جا که می فرماید: "قل هذه سبیلی ادعوا الی الله علی بصیره انا و من اتبعنی؛ بگو این راه من است. من و پیروانم با بصیرت کامل، همه مردم را به سوی خدا دعوت می کنیم. " (یوسف، آیه 801) حضرت علی(ع) نیز از رزمندگان راستین با این صفت یاد می کند که: "حملوا بصائرهم علی اسیافهم، بصیرت های خویش را بر شمشیرهایشان سوار کردند. یعنی اگر در میدان نبرد تیغ می زدند، از روی بصیرت بود. " (بحارالانوار، ج 45) ص 78) 

همین بصیرت است که ملت ایران را در پیروی از ولایت و رهایی از فتنه های بزرگ داخلی و خارجی یاری کرد و سربلندی و افتخار را برای دولت و ملت اسلامی رقم زد. 

آخرین آزمایش یاران امام حسین(ع) در شب عاشورا در میان بنی هاشم و یاران خویش قرار گرفت و خطبه ای چنین خواند: 
من اصحاب و یارانی بهتر از یاران خود ندیدم و اهل بیت و خاندانی باوفاتر و صدیق تر از اهل بیت خود سراغ ندارم. خداوند به همه شما جزای خیر دهد. " 

آن گاه فرمود: "جدم رسول خدا(ص) خبر داده بود که من به عراق فراخوانده می شوم و در محلی به نام عمورا و کربلا فرود آمده و در همان جا به شهادت می رسم و اکنون وقت این شهادت رسیده است. به اعتقاد من همین فردا، دشمن جنگ خود را با ما آغاز خواهد کرد و حالا شما آزاد هستید و من بیعت خود را از شما برداشتم و به همه شما اجازه می دهم که از این سیاهی شب استفاده کرده و هر یک از شما دست یکی از افراد خانواده مرا بگیرد و به سوی آبادی و شهر خویش حرکت کند و جان خود را از مرگ نجات بخشد؛ زیرا این مردم فقط در تعقیب من هستند و اگر بر من دست یابند با دیگران کاری نخواهند داشت، خدا به همه شما جزای خیر و پاداش نیک عنایت کند! " 

این پیشنهاد در واقع آخرین آزمایش بود از سوی آن حضرت و نتیجه این آزمایش، عکس العمل یاران آن بزرگوار بود که هر یک با بیان خاص، وفاداری خود را به آن حضرت و استقامت و پایداری خویش را تا آخرین قطره خون اعلام داشتند و بدین گونه از این آزمایش روسفید و سرفراز بیرون آمدند. 

اولین کسی که پس از سخنرانی امام(ع) لب به سخن گشود، برادرش عباس بن علی(ع) بود. او چنین گفت: لا أرنا ذلک أبدا؛ خدا چنین روزی را نیاورد که ما تو را بگذاریم و به سوی شهر خود برگردیم. " 

امام خود می دانست که شهید خواهد شد (ما ارانی الا مقتولا). (موسوعه کلمات الامام الحسین(ع)، ص993) این سرنوشت خونین را به یاران خویش نیز خبر داد تا همراهی شان از روی بصیرت و آگاهی باشد. امام حسین(ع) شب عاشورا در جمع یاران خویش فرمود: "اینان مرا و همه کسانی را که پیش روی من جهاد می کنند خواهند کشت. پس از غارت، خانواده مرا به اسارت خواهند برد. بیم آن دارم که شما از این مسائل خبر نداشته باشید، یا بدانید ولی (از رفتن) شرم کنید. نیرنگ نزد ما خاندان حرام است، هر کس دوست ندارد با ما باشد، بازگردد... "(همان) 

عباس، این فرمانده ولایتمدار است که در روز عاشورا در حمایت از ولایت جان خود را تقدیم کرد و وفاداری خود را در اشعار حماسی و رجزخوانی هایش باز گفت، چنان که فرمود: والله ان قطعتموا یمینی/ انی احامی ابدا عن دینی/ وعن امام صادق الیقین/ نجل النبی الطاهرالامین؛ به خدا سوگند اگر دست راستم را قطع کنید، من هرگز از حمایت دین و از امام صادق و یقینی خودم که فرزند پیامبر پاک و امین است دست برنمی دارم. 

در این عبارت به صراحت اعلام می دارد که آن چه او را در میدان جنگ نگه داشته و جانش را تقدیم می کند، حمایت از دینی است که براساس اصول ولایتمداری از معصومان(ع) بنیاد نهاده شده است. بنابراین آن چه عامل وفاداری اوست، ایمان به ولایت و اطاعت و دفاع از حوزه ولایت است

 

 




تاریخ : جمعه 90/4/17 | 7:58 عصر | نویسنده : احدی | نظر

 

نقش حجاب و عفاف در عظمت زن 

حجاب و عفاف به عنوان دو ارزش در جامعه بشری و بویژه جوامع اسلامی مطرح است. همواره این دو واژه در کنار هم به کار برده می‌ شوند و در نگاه اول به نظر می ‌آید هر دو به یک معنا باشند اما با جستجو در متون دینی و فرهنگنامه‌ ها به نکته قابل توجهی می ‌رسیم و آن تفاوت این دو واژه است. در برخی کتب لغت حجاب را این ‌گونه تعریف کرده‌اند: «الحجاب، المنع من الوصول» حجاب یعنی آن چه مانع رسیدن می‌ شود. برخی گفته‌اند حجب و حجاب هر دو مصدر و به معنای پنهان کردن و منع از دخول است و به عنوان شاهد آیه شریفه«و من بیننا و بینک حجاب»‌(فصلت، آیه ?) را ذکر کرده‌اند. در دیگر کتاب ‌های لغت حجاب را به معنای پرده آورده و نوشته‌اند: امراه محجوبه؛ زنی که پوشانیده است خود را به پوشاندنی. با توجه به معانی ذکر شده در می ‌یابیم حجاب امری ظاهری و در ارتباط با جسم است، اگر چه این پوشش برخاسته از اعتقادات و باورهای درونی افراد است ولی ظهور در نشئه مادی و طبیعی دارد یعنی پوشش ظاهری افراد و بویژه زنان را حجاب می‌ گویند که مانع از نگاه نامحرم به آنان می‌ شود. عفاف نیز دارای معانی گوناگونی است که در مجموع تعریف کاملی را به ما خواهد داد. راغب اصفهانی در مفردات القران می‌ نویسد: العفه حصول حاله للنفس تمتنع بها غلبه الشهوه؛ عفت حالتی درونی و نفسانی است که توسط آن از غلبه شهوت جلوگیری می‌ شود. البته قابل ذکر است که در قرآن کریم از واژه عفت در دو معنا استفاده شده است، گاه به معنای خود نگهداری و پاکدامنی است و گاه «عفت» به معنای قناعت آمده و مسائل مالی مورد نظر است. حفظ چشم، گوش، قلب و تمامی اعضا و جوارح از هر گونه خطا و گناه عفاف است که حاصل این عفت و حجاب درونی، پوشش ظاهری است؛ به تعبیری لطیف ‌تر حجاب میوه عفاف است و عفاف ریشه حجاب. برخی افراد ممکن است حجاب ظاهری داشته باشند ولی عفاف و طهارت باطنی را در خویش ایجاد نکرده باشند. این گروه از حجاب، تنها پوسته‌ای و ظاهری بی‌ معنا دارند و از سوی دیگر کسانی هستند که ادعای عفاف کرده و با تعابیری هم چون؛ من قلب پاکی دارم، خدا با قلب ها کار دارد، آدم باید چشمش پاک باشد و... خود را سرگرم کرده و مصداق«لیفجر امامه»‌(بلکه انسان می‌ خواهد آزاد باشد و گناه کند- قیامت آیه ?) می‌ شوند. انسان ‌هایی چنین باید در قاموس اندیشه خود نکته‌ای اساسی را بنگارند و آن این است که درون پاک، بیرونی پاک می‌ پروراند و هرگز قلب پاک موجب بارور شدن میوه ناپاکی به نام بی‌ حجابی و بدحجابی نخواهد شد. امام خمینی(ره) پیام‌آور ارزش های الهی درباره حجاب و عفاف می ‌فرماید: «توجه داشته باشید حجابی که اسلام قرار داده است برای حفظ ارزش ‌های شما ست. هر چه را که خدا دستور فرموده است- چه برای مرد و چه برای زن- برای این است که آن ارزش ‌های واقعی که این ها دارند و ممکن است به واسطه وسوسه‌ های شیطانی یا دست‌ های فاسد استعمار پایمال شوند این ارزش ها زنده بشوند.»

 

 

 




تاریخ : جمعه 90/4/17 | 7:56 عصر | نویسنده : احدی | نظر


  • قالب وبلاگ | بلاگ اسکای | ایران موزه