ای کاش مدیران بسیجی فکر کنند
حقیقت آن است که دیدگاه صرفاً مادی در حوزه مدیریت، قدرت حل مسائل کشورها و در کل ،دنیا را ندارد و شواهد نشان میدهد که کشورهای اسلامی که این نوع مدیریت را مشی خود قرار دادهاند، نتوانستهاند در هیچ یک از زمینههای مادی نیز به جایی برسند، حال چه رسد به موارد ارزشی. از این رو جا دارد انقلاب اسلامی، مدیریتی را که تحت عنوان نگرش بسیجی، مسائل و مشکلات پیش روی کشور را از بدو تشکیل انقلاب تا کنون حل و فصل کرد در داخل و خارج از کشور اشاعه و توسعه دهد. شاید امروز که کشور در تنگنای ناشی از تحریمهای ناعادلانه غرب قرار گرفته است، برخی از مدیران که بر حل مسائل اقتصادی با تکیه بر توان داخلی و روحیه بسیجیگری اعتقادی ندارند، کمی به عقب باز گردند و دوره جنگ تحمیلی ایران و عراق را مرور کنند تا ببینند نگرش مدیران بسیجی چگونه توانست این جنگ و در کل انقلاب اسلامی را از گردنهها و تنگناها عبور دهد و پیروزیهای مکرر را برای کشور به بار آورد.
نکته قابل ملاحظه آن است که در هیچ یک از مکاتب اقتصادی، نهادی چون بسیج برای کمک به بهبود شرایط اقتصادی کشور و به ویژه بهبود اقتصاد مستضعفان وجود ندارد، این در حالی است که انقلاب اسلامی برای بهبود شرایط در هر زمینهای از این پتانسیل عظیم برخوردار است.
شاید بد نباشد به یکی از بیانات مقام معظم رهبری در خصوص حضور بسیج در بزنگاههای حساس کشور اشارهای داشته باشیم، ایشان میفرمایند:«بسیج یعنی به صحنه آمدن و به میدان آمدن. چه میدانی؟ میدان چالشهای حیاتی و اساسی. میدانها و چالشهای اساسی زندگی چیست؟ فقط آن وقتی است که به کشوری حمله شود و مردم آن کشور به صحنه بیایند تا از مرزهای خودشان دفاع کنند؟ البته که نه. این فقط یکی از موارد به میدان آمدن است. آن وقتی هم که هویت ملی و سیاسی یک ملت مورد مناقشه قرار میگیرد، جای به میدان آمدن است. آن وقتی هم که احساس بشود پایههای یک زندگی مطلوب و عادلانه در کشور احتیاج به تلاش دارد تا ترمیم یا استوار شود، جای به میدان آمدن است. آن وقتی هم که جبهههای فکری و فرهنگی دنیا برای تسخیر ملتها با ابزارهای فوق مدرن میآیند تا ملتی را از سابقه و فرهنگ و ریشه خود جدا کنند و بهراحتی آن را زیر دامن خودشان بگیرند، جای به میدان آمدن است. همه اینها انسانهایی را میطلبد که نیاز را احساس کنند.» (5 خرداد 1384)
حال زمان آن فرا رسیده است که باید زمینه خودباوری در برخی از مدیران دولتی که اعتقاد چندانی به حل و فصل مسائل اقتصادی و غیر اقتصادی از طریق به کارگیری نگرش بسیجی در مدیریت ندارند، احیا و نهادینه شود. نکته جالب در رابطه با مشی بسیج آن است که این نهاد بدون اخذ کوچکترین هزینهای و تنها فی سبیل الله در کارها مشارکت میکند، این در حالی است که در هیچ یک از مکاتب اقتصادی چنین نهادی وجود ندارد تا برای حل و فصل مسائل بخواهند از این نهاد کمک بگیرند. اگرچه تکتک افراد کشور برای حل مشکلات کشور مسئول هستند اما از آنجایی که حلقه واسط بین عوامل تولیدی چون نیروی انسانی، سرمایه و... مدیریت است و از آنجایی که اکثر نیروی انسانی ادارات نیروهای زحمتکش، مؤمن و معتقد به انقلاب اسلامی هستند، اگر مدیران شرایط را فراهم کنند و سیستم زمینه لازم را برای خدمت آنها فراهم کند، به طور قطع و یقین بسیجیوار تلاش میکنند و در این رهگذر مدیریت بسیجیوار و انقلابیوار رشد و توسعهای برای کشور رقم خواهد زد که علیالقاعده در هیچ یک از مکاتب اقتصاد غربی و شرقی چنین رشد و توسعهای دیده نشده است.
از این رو، اجرای سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی ابلاغی از سوی مقام معظم رهبری با مدیریتی بسیجیوار میتواند اقتصاد ایران را برای همیشه از قالب تحریمپذیر بودن خارج و زمینه رشد و توسعه اقتصادی بدون فاکتورهای مدنظر در مکاتب اقتصادی غرب و شرق را نیز فراهم آورد که این امر خود میتواند زمینهساز یک مکتب اقتصادی جدید در دنیا شود. حال آیا بجا نیست مدیران بسیجی فکر کنند.
تاریخ : چهارشنبه 93/10/3 | 10:44 عصر | نویسنده : احدی | نظر
.: Weblog Themes By Pichak :.