زندگی تان را متحول کنید
هرچه نیاز به چیزهای مختلف را کم کنید ، نیاز به درآمد بیشتر هم کاهش پیدا می کند و شما فرصت بیشتری برای لمس زندگی و تجربه چیزهایی که دوست دارید خواهید داشت ،این فرمول شما را از اسارت آزاد می کند !
وقتی به اطراف نگاه می کنید، احتمالا تبلیغات را همه جا می بینید: در خیابان، کامپیوترتان، تلویزیون و موبایلتان. شما دائما در معرض نگاه کردن به تبلیغاتی هستید که می خواهند شما را به سمت خریدن محصولات مختلف سوق دهند.
برای مثال لوازم آرایش. براساس گفته بسیاری از برندهای لوازم آرایشی، زمانی که همه چیزی که نیاز داشتید فقط یک ریمل ساده و مقداری برق لب بود گذشته است. الآن آن ها ژل ابرو، براق کنده برای چشم ها، رژ گونه، خط لب و بسیاری چیزهای دیگر دارند. این ها در رنگ های مختلفی مد هستند که مطمئنا شما باید همه آن ها را بخرید. اگر شما پول کافی داشته باشید می توانید همه را بخرید. اما همه ما با یک بودجه مشخص زندگی می کنیم و اینکه همه چیز را بخریم نمی تواند یک گزینه انجام شدنی برایمان باشد. پس چطور می توانیم تصمیم بگیریم که به چه چیزی واقعا نیاز داریم و فقط آن چیزی را بخریم که لازم داریم به طوری که همه چیز را داشته باشیم و عالی به نظر بیاییم، نگرانی نداشته باشیم و زیر بار قرض هم نرویم؟!
" مصرف کمتر ، زندگی بیشتر " نقل قولی است که من با آن زندگی می کنم و آن را با دیگران هم به اشتراک می گذارم. ما در جامعه خود بیش از اندازه مصرف می کنیم و بیشتر چیزهایی که مصرف می کنیم دز زندگی مان نقش اساسی ندارند. اجازه دهید منظورم را توضیح دهم.
خرید می تواند کنترل زندگی ما را در دست بگیرد. حتی افرادی هستند که معتاد به خرید هستند و با وجود جلب مشتری دائم کارخانه ها و شرکت ها، این قضیه تعجبی هم ندارد. با حجم تبلیغ هایی که می گویند شما بدون محصولاتشان نمی توانید زندگی کنید و مردم که بیشتر هم به شما اصرار می کنند، تشخیص اینکه شما واقعا به چه چیزی احتیاج دارید و چه چیزی را خودتان می خواهید سخت است. پس شما به راحتی میتوانید با تغییر طرز فکرتان زندگی خود را تغییر دهید. این پنج مورد افکار من در این زمینه هستند:
1- شما به همه آن چیزها احتیاج ندارید
اول از همه بدانید که شما به چیزهای اضافی برای زندگی نیاز ندارید. بیشتر خرید ها و کارهای روزانه شما به خاطر این است که بیشتر می خواهید. چیزی که شما واقعا هر روز نیاز دارید سلامتی، آب برای نوشیدن، غذا برای خوردن و جایی برای خواب شب است. اساسا شما به چیزهای بیشتری نیاز ندارید. آن پیراهن بامزه ای که در حراجی است نیاز اصلی شما نیست حتی اگر در لحظه خرید این طور فکر کنید.
در مورد آن خانه بزرگی که می خواهید بخرید هم همین طور است، حتی شغل بزرگتان. در واقع شما به آن نیاز ندارید، بلکه آن را می خواهید. پس راه آسان برای رسیدن به آزادی اقتصادی چیست؟ هیچ چیزی نخواستن، چون هر چیزی قیمتی دارد؟ چه با خریدن، وام و یا قرض گرفتن؟ یا اینکه قیمتی جسمی و یا ذهنی دارد، آیا ارزشش را دارد؟
2- نسبت به وضعیت مالی خود آگاه باشید
نمی شود بدون نگاهی طولانی، عمیق و صادقانه به حساب بانکی خود برای خرید رفت یا برنامه خرید چیزی را ریخت. و این به این معنی است که باید همه قرض های خود را در نظر بگیرید. و روی وامهایتان هم نباید حساب کنید. با اینکه انگار دارید پول بادآورده ای را خرج می کنید ولی نهایتا باید پول ها را پرداخت کنید و در اکثر مواقع به اضافه سود اضافه شده به آن پول. فقط چیزهایی را بخرید که می توانید همان لحظه پولش را بدهید یا حتما برای زندگی به آن ها احتیاج دارید. حتی اگر جنس موردنظر در حراجی ست و فکر می کنید معامله خوبی انجام می دهید و پولش را در درازمدت پرداخت می کنید در آخر حتی از پول کامل آن جنس هم بیشتر خرج کرده اید.
همیشه حراجی دیگری خواهد بود که در آن همان لباس زیبا یا محصول خوب دیگری وجود داشته باشد که شما بخرید. اگر در همان لحظه چیزی نخرید، هیچ چیز از دست نداده اید. اتفاقا این کار باعث می شود که شما انگیزه ای برای پول جمع کردن و خریدن چیزی که واقعا می خواهید داشته باشید. و در طی زمانی که دارید پول جمع می کنید، می توانید باز به این فکر کنید که آیا واقعا به آن چیز احتیاج دارید یا نه. و شاید زمانی که واقعا پول داشته باشید آن را بخرید دیگر آن را نخواهید. به همین دلیل است که من عاشق چیزی هستم که به آن "پیش خرید" می گویم. یک روز به خرید میروم و به همه چیز نگاه می کنم. بعد شب موقع خواب به آنها فکر می کنم.
روز بعد می روم و چیزهایی را نمی توانستم از فکرم بیرون کنم می خرم. این طوری خیلی کم اتفاق می افتد که بخواهم چیزی را پس بدهم. به علاوه این کار من را از خریدن چیزهایی که احتیاج ندارم محافظت می کند.
3 -داشتن چیزها می تواند شما را اسیرکند
صاحب چیزهای زیادی بودن می تواند شما را به بردگی وسایلتان در آورد، چون همه چیزهایی که دارید نیاز به نگهداری دارند. هر چه آپارتمانتان بزرگتر باشد نیاز به تمیز کردن بیشتری دارد. احتمالا هزینه های ماهیانه هم در چنین جایی بیشتر هستند. به علاوه اگر وسایل زیادی داشته باشید باید برای اجاره فضاهای انباری مانند کرایه هم بدهید. هم چنین اگر وسایل گرانی داشته باشید، نگران خواهید بود که خراب نشوند، گمشان نکنید یا دزدیده نشوند. بیمه کردن وسایل هم هزینه زیادی دارد. در نتیجه صاحب چیزی بودن حتی هزیه هم ایجاد می کند. گذشته از این ها به این فکر کنید که تمیز کردن هفتگی کمدتان چه قدر زمان خواهد برد و اگر وسایل کمتری داشته باشید، زمان زیادی را صرفه جویی می کنید.
4- خرید می تواند یک اعتیاد باشد.
هر وقت که شما به خرید می روید به وجد می آیید. این حس مانند زمانی است که عاشق کسی می شوید یا فرد مشهور مورد علاقه خود را می بینید. قلبتان تندتر می زند. اما این حس می تواند در زمان هایی هم که خرج کمتری دارد به سراغ شما بیاید.
مثلا کمک کردن در یک پناهگاه برای افراد بی خانمان. بخشیدن لباس هایی که نمی خواهید به کسی که واقعا آن را دوست دارد یا نیاز دارد هم حس شادمانی به شما می دهد. اگر برای داشتن همان حس راه های دیگری پیدا کنید که مجانی هستند، متوجه خواهید شد که نیاز نیست حتما به خرید بروید. و من اطمینان دارم که بعضی دخترها برای خرید می توانند به کمد خودشان بروند چون چند لباس پیدا خواهند کرد که هرگز نپوشیده اند.
شما می توانید آن ها را بپوشید یا بفروشید تا با پولش چیزهایی که می خواهید را بخرید! و اگر واقعا می خواهید به خرید بروید مطمئن شوید که چیزهایی بخرید که بهترین کیفیت را داشته باشند و یک عمر برایتان بمانند و از مد هم نروند. ممکن است این طور لباس ها کمی گرانتر باشند اما در طول زمان پولتان را ذخیره می کنند و همیشه هم عالی به نظر می آیند. می توانید این چالش را هم بپذیرید که لباس های دست دو بگیرید. می توانید به مغازه های مد قدیمی (وینتِج) یا لباس های دست دوم بروید تا لباس ها و زیورآلات ارزانتر پیدا کنید. در حال حاضر رفتن به این گونه مغازه ها و فروشگاه ها خیلی رواج دارد. شما چیزهایی فوق العاده ای پیدا خواهید کرد که باورتان نخواهد شد که قیمت آنها خیلی کم است. حتی Macklemore (خواننده) هم عاشق این چیزهاست .
5- جامعه شما را مجبور می کند که بیشترو بیشتر و بیشتر بخواهید.
به ما یاد می دهند که هر چه کار، ماشین و خانه شما بزرگترباشد و لباس ها و کیف های گرانتری داشته باشید، زندگیتان بهتر اشت. دولت ها و بانک های همه ی دنیا قرض گرفتن پول و گرفتن وام های زیاد را بسیار راحت کرده اند: وام دانشجویی، وام خانه، وام ماشین؛ همه چیز برای شما فراهم است که بیشتر بخرید. حتی اگر واقعا نمی توانید پولش را بدهید. اما آیا واقعا شما همه آن چیز ها را با در نظر گرفتن ریسک و مسئولیت بازپرداختی که همراه با آنها می آید را می خواهید؟ آیا شما حقیقتا آن ماشین بزرگتر و آن کیف دستی زیبا را نیاز دارید یا فقط می خواهید به همسایه یا دوستانتان پز دهید؟ رویاهای واقعی و اهداف شما در زندگی چه هستند؟ قلبتان واقعا درگیر چیست؟
نکته جالب اینجاست که برای خیلی از افراد چیزهایی که بیشتر از همه در زندگی می خواهند،چیزهایی غیر قابل خرید مثل سلامتی، وقت آزاد زیاد داشتن، بودن با کسانی که دوستشان دارند و انجام کاری که به آن خیلی علاقه دارند است. نگران نبودن و قرضی نداشتن. ولی اگر شما مدام چیزهایی را بخرید که نیاز ندارید نمی توانید به آن خواسته تان برسید. به نظرم این کمی عجیب است. پس چرا مردم این قدر سخت کار می کنند و خانواده شان را زیاد نمی بینند و وقت آزاد ندارند که با آن ها باشند؟ فقط به خاطر اینکه آن شغل را می خواهند و می خواهند که درآمد زیادی داشته باشند؟ چون این کاری است که مردم می کنند، و این چیزی است که دیگران از آن ها انتظار دارند. چون هر چه شغل مهمتر و موفقیت بیشتری در زندگی داشته باشی، و درآمد بیشتری داشته باشی، به نظر همه بهتر است. پولی که باید برای خرید چیزهایی بدهند که چون درآمد زیادتری دارند آن ها را می خرند، اما اگر پول کمتری در می آوردند نمی خریدند. چرخه جانفرسایی است.
اگر شما درک کنید که کمتر احتیاج دارید و به اندازه کافی دارا هستید، احتمال اینکه با آنچه دارید خوشحال باشید بیشتر است. احتمالا بیشتر از آن چیزی که فکر می کردید برای خود زمان خواهید داشت و بیشتر در لحظه زندگی خواهید کرد. بیشتر از زندگی لذت می برید و کارهایی در روز انجام خواهید داد که بیشتر احساسات شما را ارضا می کنند. کمتر نیاز داشتن و خواستن باعث می شود که کمتر قرض و نگرانی داشته باشید. پس اگر بتوانید به ذهن خود بفهمانید که به همه آن چیزها احتیاج ندارید، استرس کمتر و زمان و پول بیشتری خواهید داشت. احدی
.: Weblog Themes By Pichak :.