عدالت اجتماعی و ویژگیهای آن در قرآن و احادیث ائمه اطهار
از آنجا که عدالت از اهداف اساسی بعثت پیامبران است، در دین محمّدی که خاتم آنهاست اجرای عدالت در جامعه بشری هدف اصلی است و در آیات و روایات در سیره عملی رسول اکرم(ص) و اهل بیت او نیز اجرای عدالت به صورت اصلی بنیادین مطرح گشته و مورد تأکید بسیاری قرار گرفته است. رابطه انسان با خداوند، با خویشتن، با محیط پیرامون و نیز با انسان های دیگر، هر کدام ویژگی و مقوله خاصی است و دارای قلمرو و اعمالی می باشد ولی همه در صورت رعایت عدالت شکل درستی بخود می گیرند. در واقع هر عملی که امکان دارد از انسان سر بزند و یا لازم باشد که انجام بگیرد از این چهار قلمرو بیرون نمی باشد و بنابراین می توان گفت که همگی اصول شرایع و آیین ادیان آسمانی در عدل و احسان خلاصه می گردد و این دو، جوهر همه احکام و تعالیم آسمانی است. ابومالک می گوید به امام سجاد(ع) عرض کردم مرا از دین خدا آگاه کن، امام فرمود همه تعالیم دین، حق گویی، داوری طبق عدالت و وفای به عهد است. همه دین خدا همین هاست.
در اسلام تمامی پست های حسّاس را به افراد عادل واگذار می کنند، در قضاوت، امامت جمعه و جماعت، عدالت شرط اساسی است، مرجع تقلید، رهبری و مسؤول بیت المال باید عادل باشند، در مسایل خانواده و بحث های حقوقی و روابط بین دو زوج نیز به عدالت تأکید می گردد و در واقع اسلام اهمیت خاصی به عدالت داده و آن را در تاروپود جامعه و در مسایل حقوقی، اجتماعی، خانوادگی و اقتصادی، شرط اساسی دانسته است.
اصولاً اسلام مکتب اعتدال است و امّت اسلامی امّتی معتدل هستند، نظام آن عادلانه است. خدای تعالی عادل است و عدل از صفات کمال اوست و خداوند عالم همه صفات کمال را دارا می باشد و نیز کراراً در کلام خود عدل را ستوده و ظلم را نکوهش می کند و مردم را به عدالت امر نموده و از ظلم نهی می کند: «انّ اللّه لایظلم مثقال ذرّةٍ؛ خدا به اندازه ذرّه ای به کسی ستم نمی کند و :ولا یظلم ربّک احداً؛ خداوند به هیچ موجودی ستم نمی کند.» علامه طباطبایی می نویسد: خدای متعال عادل است زیرا عدالت در حکم یا در اجراء آن این است که
استثنا و تبعیض برندارد و در مواردی که مشمول حکم هستند بطور یکنواخت ثابت شود و در مواردی که قابل اجراست به طور یکنواخت به اجرا درآید.
عدالت الهی که زیربنای عدالت اجتماعی است، در طول تاریخ در مسیر تحریف قرار گرفته است. مکتب تشیع که جلوه گاه اسلام راستین است وقتی مشاهده نمود این عدالت به صورت خطرناکی و بر خلاف موازین علمی توجیه می گردد و عدّه ای، جنایات ستمگران را با مطرح کردن اصل جبر به حساب خدا می گذارند و اسلام وسیله ای برای موجّه نمودن بیدادگری های زمامداران گردیده است، برای جلوگیری از این تحریف و نابودی، عدالت خداوند را به عنوان یکی از اصول بنیادی اسلام اعلام کرد بدین معنا که اسلام بدون عدل، دیگر اسلام نیست و انکار عدل در واقع مساوی انکار اسلام است: البته از روایات برمی آید که شیعیان از زمان ائمه اطهار(ع) هموزن توحید برای اعتقاد و به عدل ارزش قائل بوده اند و این دو اصل را حساس ترین ارکان اسلام دانسته اند.
اصل عدل و تبعیت احکام از مصالح و مفاسد نفس الامری و نیز اصل حسن و قبح عقلی و حجیت عقل به عنوان زیربنای فقه شیعی شناخته شده و جای خویش را در این رشته از علوم اسلامی بازیافته است. استاد شهید مطهری می نویسد: ریشه اصلی طرح های علمی و عملی مسأله عدل در جامعه اسلامی را، باید در درجه اول در خود قرآن جستجو کرد، قرآن است که بذر اندیشه عدل را در دل ها کاشت و آبیاری کرد و دغدغه آن را چه از نظر فکری و فلسفی و چه از نظر علمی و اجتماعی در روح ها ایجاد کرد این قرآن است که مسئله عدل و ظلم را در چهره های گوناگونش طرح کرد.
بیشترین آیات مربوط به عدل، درباره عدل جمعی و گروهی است، اعم از خانوادگی، سیاسی قضایی و اجتماعی، که تعداد آن ها به 16 آیه می رسد.
عدل قرآن از آن جا که به توحید یا معاد ارتباط می یابد، به نگرش انسان درباره هستی و آفرینش شکل خاص می دهد و به عبارت دیگر نوعی جهان بینی است. آنجا که به نبوت، تشریع و قانون مربوط می شود به یک مقیاس و معیار و قانون شناسی مربوط می شود و به عبارت دیگر جای پایی است برای عقل که در ردیف کتاب و سنّت قرار گیرد و جزء منابع فقه و استنباط به شمار آید. آنجا که به امامت و رهبری مربوط می شود، یک شایستگی است آنجا که پای اخلاق به میان می آید آرمانی انسانی است و آنجا که به اجتماع کشیده می شود یک مسؤولیت است. چگونه ممکن است مسأله ای که در قرآن تا این پایه بدان اهمیت داده شده که هم جهان بینی است و هم معیار شناخت قانون و هم ملاک شایستگی زعامت و رهبری و هم آرمانی انسانی و هم مسؤولیتی اجتماعی، مسلمین با آن عنایت شدید و حساسیت فراوانی که در مورد قرآن داشتند، نسبت به آن بی تفاوت بمانند. شهید مطهری پس از طرح این مباحث،
خاطرنشان می نماید:
ما معتقدیم دلیلی ندارد که در پی علّتی برویم و فکر خود را خسته نماییم که چرا از آغاز نهضت های فکری و عملی مسلمین، همه جاکلمه عدل به چشم می خورد. علت حسّاسیت مسلمین نسبت به این مسئله و راه یافتن این اصل در کلام و فقه و حوزه های اجتماعی اسلام بدون شک قرآن بود. قرآن کریم بزرگترین کتاب فراخوان به وجوب اجرای عدالت است، کتابی که هدف بعثت پیامبران را ایجاد زندگی عادلانه در میان جوامع بشری تلقی نموده است کتابی که خود را هادی اهل تقوا خوانده و نزدیکترین راه رسیدن به تقوا را اجرای عدالت دانسته است، کتابی که حضرت علی(ع) آن را این گونه معرفی می کند: هوالناطق بسنّة العدل... ریاض العدل و عذرانه؛ قرآن از سنت عدالت سخن می گوید، قرآن بوستان های سرسبز و تالاب های عدالت است.
بنابراین، معتقدان به کلام وحی باید پی گیرترین افراد برای گسترش و اجرای عدالت باشند و اگر بخواهند قرآن را زنده کنند لازم است بدان عمل نمایند و در رأس آن پس از نماز و عبادت برپا نمودن عدالت است. قرآن هنگامی در جامعه حیات دارد و فعال است که همگان به دستورات آن عمل کنند، از نهی های آن پرهیز نمایند و امرهای آن را عملی سازند. ناگفته نماند حضرت رسول اکرم(ص)، علی(ع) و فرزندان او را «عدل قرآن» نامیدند ادامه دارد...
.: Weblog Themes By Pichak :.