وقتى ادبیات انقلابى امام را ملاحظه میکنید، مىبینید تکیهى اصلى بر روى ساخت درونى ملت است؛ احیاى روح عزت، نه با تفاخر، نه با غرور، نه با بهخودبستن، بلکه با استحکام ساخت درونى. آنچه که ما باید به آن توجه کنیم، این است که این یک کارِ مقطعى نیست؛ این یک کارِ مستمر است، یک کارِ ادامهدار است. ملت باید با عوامل رکود و ایستائى مقابله کند. عواملى وجود دارد که یک انسان پیشرو را، یک ملت پیشرو را متوقف میکند. بعضى از این عوامل در درون خود ماست؛ بعضى از این عوامل، تمهیدات دشمن است. اگر بخواهیم دچار رکود نشویم، دچار ذلت نشویم، دچار عقبگرد نشویم، دچار همان وضعیت دوزخىِ قبل از انقلاب نشویم، باید حرکتمان متوقف نشود. اینجاست که با یک مفهومى به نام «پیشرفت» روبهرو میشویم. باید دائم پیشرفت کنیم. این عزت ملى، این استحکام درونى، این ساخت مستحکم، بایستى دائم در حال جلو رفتن باشد و ما را به پیشرفت برساند. این دهه به «دههى پیشرفت و عدالت» نامگذارى شده است. عدالت هم در دل پیشرفت است. پیشرفت، فقط پیشرفت در مظاهر مادى نیست؛ در همهى ابعاد وجودى انسان است؛ که درونش آزادى هم هست، عدالت هم هست، اعتلاى اخلاقى و معنوى هم هست؛ اینها همه در مفهوم پیشرفت هست. البته در آن، پیشرفت مادى، پیشرفت مظاهر زندگى، پیشرفت علمى هم وجود دارد. امام با آن حرکت خود، ما را در جادهاى قرار داد که باید در این جاده پیش برویم. هرگونه توقف در این جاده، ما را به عقبگرد میرساند. ملتى که از حقیقت عزت برخوردار شده است و در جادهى پیشرفت قرار گرفته است، اگر این نعمت را کفران کند، آن وقت مصداق این آیهى شریفه میشود که: «أ لم تر الى الّذین بدّلوا نعمت اللّه کفرا و احلّوا قومهم دار البوار. جهنّم یصلونها و بئس القرار»؛(7) دنیا دوباره دوزخ خواهد شد، زندگى دوباره تلخ خواهد شد. ملتها اگر ایستادگى نکنند و پیش نروند، دوباره همان سختى و سیاهىِ دوران ذلت بر سر آنها سایهافکن خواهد شد.
ما امروز در مسئلهى عزت ملى و پیشرفتِ ناشى از آن با یک الگوى زنده مواجهایم. عرض کردم؛ بحث ما یک بحث ذهنىِ محض نیست. یک الگوى زنده در مقابل ماست و آن، خود این ملت و این جامعه است؛ یک مدلِ تجربه شده و امتحان داده. ملت ایران با این مدل، با این الگو وارد میدان شده. من نمونههائى از پیشرفت ملت ایران را عرض میکنم؛ هر کدام از اینها یک شرح مفصل و مصداقهاى متعدد دارد.
یک نمونه از پیشرفت ملت ایران، غلبهى بر همهى چالشهاى سیاسى و نظامى و امنیتى و اقتصادى در طول این سى و سه سال است. هدف آنها از این چالشها، از بین بردن موجودیت نظام بود؛ موجودیت نظام را آماج قرار داده بودند. ملت بر همهى این چالشها پیروز شد. در این میدان، یک روز که دنیا دست شرق و غرب بود، ملت ایران بر شرق و غرب پیروز شد؛ امروز که به حسب ظاهر، دنیا در دست غربِ گمراه است، ملت ایران توانسته است بر این غربِ گمراه پیروز شود.
نمونهى دیگر از پیشرفت ملت ایران این است که ما ملت ایران، امروز از لحاظ قدرت سیاسى، از لحاظ قدرت تأثیرگذارى بر تحولات دنیا و حضور در فعل و انفعالات منطقهى خودمان، بلکه دیگر مناطق جهان، از اول انقلاب بمراتب قوىتریم. این مسئله، نمونههائى دارد، شواهدى دارد؛ این را دشمنان ما میگویند. یکى از رؤساى رژیم جعلى صهیونیستى، که دشمن شمارهى یک ملت ایران و انقلاب ایران است، اعتراف میکند و میگوید - اینها عین عبارت اوست - امروز یک نیروى قدرتمندى وجود دارد که در خلاف جهت هدفهاى ما پیش میرود و ایران رهبرى این قدرت را به دست گرفته است. این سیاستمدارِ درمانده و حیرتزده اعتراف میکند و میگوید امروز پشت مرزهاى ما خمینى خیمه زده است! یک سیاستمدارِ کهنهکارِ شناختهشدهى آمریکائى هم که ما با وضع او کاملاً آشنا هستیم، در یک جلسهاى مقایسه میکند آمریکاى 2001 میلادى را با آمریکاى 2011، میگوید - که این حرفها همه مال همین دو سه ماه اخیر است - کدام دیوانهاى وضعیت آمریکاى ابرقدرتِ اول هزاره را به شرائط رقتبار آمریکا در سال 2011 - سال گذشتهى میلادى - تبدیل کرده است؟ بعد میگوید: این تحولاتى که اتفاق افتاده و به این وضع منتهى شده است، دامنزنندهى به این تغییر، ایران است. معناى این جملات این است که امروز ملت ایران توانسته است با حضور خود، با استقامت خود، با عزت خود، با صلابت خود، بر روى حوادث مهم جهان و حوادث مهم منطقه، این تأثیرات ژرف را باقى بگذارد. این هم یک شاخص از شاخصهاى پیشرفت، که عرض کردم عینى و جلوى چشم ماست.
یک شاخص دیگر، حجم خدمات عمرانى و آبادانى در این کشور پهناور است. امروز شما میتوانید در همهى گوشه و کنارهاى این کشور، خدمات عمرانى را، خدمات آبادانى را، سازندگى را به معناى وسیع کلمه مشاهده کنید؛ که سال به سال هم افزایش پیدا میکند. این از جملهى شاخصهاى مهم پیشرفت یک ملت است. از جملهى شاخصهاى پیشرفت این است که پیچیدهترین طرحها، پیچیدهترین دستگاههاى صنعتى، سازههاى مهندسى، کارخانههاى فولاد، نیروگاهها و کارهاى بزرگ که در این کشور انجام میگیرد، تماماً به دست متخصصان ایرانى و جوانهاى ساختهشدهى انقلاب است. ما امروز در بسیارى از کارهاى مهمى که در این کشور انجام میگیرد، هیچ احتیاجى به حضور متخصصان خارجى نداریم. این کشورى که یک اسفالت میخواستند بکنند، یک پل میخواستند توى خیابان بزنند، بایستى از بیرون اشخاصى را مىآوردند، امروز کارهاى بزرگ، سازههاى عظیم مهندسى، کارهاى پیچیده انجام میدهد. انجامدهنده، همین جوانهائى هستند که در محیط انقلاب پرورش پیدا کردند، بارور شدند، بالنده شدند، بارها را بر دوش گرفتند.
یک شاخص دیگر، شتاب علمى کشور است - که بارها اعلام شده، تکرار شده - تولیداتِ نمایه شده، رتبهى علمى کشور در سال 2011 میلادى؛ که اینها همهاش افتخارآفرین است. این هم قضاوت ما نیست؛ قضاوت مراکز علمىِ رسمى دنیاست که آنها دارند میگویند. میگویند رشد علمى کشور، یازده برابرِ متوسط رشد دنیاست؛ و سال 2011 نسبت به سال قبل، بیست درصد هم افزایش پیدا کرده؛ این را آنها دارند میگویند. در بعضى از حوزهها، مثل حوزهى هستهاى، حوزهى نانو، حوزهى سلولهاى بنیادى، حوزهى هوافضا، حوزهى زیستفناورى، وضع ما درخشان است. کارهائى که دارد انجام میگیرد، کارهاى درخشانى است که در دنیا به شکل معدودى وجود دارد. در بین این همه کشور دنیا - کشورهاى به اصطلاح پیشرفته و غیر پیشرفته - بعضى از این کارها فقط در پنج کشور یا در ده کشور یا در پانزده کشور، بیشتر وجود ندارد. به ما هم که هیچ کمک علمى نکردند. درِ مراکز علمى پیشرفتهى دنیا به روى دانشجوهاى ما بسته است؛ اینها از درون جوشیده است. و البته همین جا در حاشیه عرض بکنم؛ این تحریمهائى که انجام گرفت، بزرگترین کمک را به ما در این زمینه کرد.
یکى از مظاهر و نمونهها و شاخصهاى پیشرفت، مردمسالارى اسلامى است، که باید به اینها توجه کرد؛ بسیار مهم است. ما انتخابهاى شورانگیزى در این کشور داشتیم: انتخابات ریاست جمهورى در دورههاى مختلف؛ که از همه پرشورتر، دورهى دهم در سه سال گذشته بوده است. همچنین انتخابهاى مجلس. ما نُه دورهى قانونگذارى در کشور داشتیم؛ که همهى این نُه دوره در روز هفتم خرداد، بدون یک روز تأخیر، افتتاح شده است؛ این چیز کوچکى است؟ در طول سى و سه سال، نُه دوره انتخابات مجلس برگزار شده است، نُه تا مجلس شوراى اسلامى تشکیل شده است، بدون یک روز تأخیر. هیچ حادثهى سیاسى، حادثهى امنیتى، حادثهى اقتصادى، تهدیدهاى دشمن نتوانسته است انتخابات را یک روز عقب بیندازد. در همهى دورهها، هفتم خرداد، روز تشکیل مجلس جدید است.
مورد دیگر، انگیزهها و شعارهاى انقلابى مردم است. شما نگاه کنید جشنهاى یادبود انقلابهاى دنیا در کشورها چگونه انجام میگیرد. یک مراسم رسمىاى درست میکنند، یک عدهاى از رجال یک جائى جمع میشوند، احیاناً نیروهاى مسلحى هم رژه میروند. در ایران، سالروز پیروزى انقلاب - یعنى بیست و دوى بهمن - به وسیلهى میلیونها مردم در سرتاسر کشور با شوق و ذوقِ فراوان انجام میگیرد؛ هر سال هم از سال قبل شورانگیزتر و مهمتر و بزرگتر؛ این نشاندهندهى زنده بودن این ملت و پیشرفت این ملت در اهداف انقلابى است.
در تهذیب و تطهیر روحیه هم همین جور. بعضىها نگاه میکنند به یک مظاهرى، مىبینند یک چند تا جوان، یک چند تا زن یا مرد، یک عمل خلافى انجام دادند، فوراً رویش یک قضاوت کلى میگذارند؛ این غلط است. مردم به معنویات توجه دارند. شما همین روزها به مساجد دانشگاهها بروید، ببینید در این روزهاى اعتکاف چه خبر است. از فردا جوانهاى ما میروند در مساجد اعتکاف میکنند. یکى از شلوغترین، گرمترین و پرشورترین مراکز اعتکاف، مساجد دانشگاههاى ماست؛ غیر از مساجد عمومى و مساجد بزرگ، که همه در آن شرکت میکنند. این نشاندهندهى حرکت مردم به سمت معنویت است. با اینهاست که ما میتوانیم تشخیص بدهیم، قضاوت کنیم، حکم کنیم به این که کشور ما، ملت ما، در حال پیشرفت است. در همهى ابعاد، کشور دارد پیشرفت میکند؛ و همه در زیر پرچم اسلام و در سایهى دعوت الهى این مرد بزرگ، این انسان والا، این جانشین بحق پیامبران و اولیاء الهى. این مرد بزرگ راه را در مقابل ملت ما باز کرد.
محافل سیاسى و رسانهاى دنیا از خطر ایران هستهاى دم میزنند؛ که ایران هستهاى خطر دارد! من میگویم اینها دروغ میگویند، اینها فریبگرى میکنند. آنچه آنها از آن میترسند و باید هم بترسند، ایرانِ هستهاى نیست؛ ایرانِ اسلامى است. ایران اسلامى است که در ارکان قدرت استکبارى زلزله انداخته است. ملت ایران اثبات کردند که بدون تکیهى به آمریکا، بدون تکیهى به قدرتهاى مدعى، بلکه با دشمنىهاى آمریکا و قدرتهاى مدعى دنیا، یک ملت میتواند به پیشرفت واقعى دست پیدا کند. این درس است؛ آنها از این درس میترسند. آنها میخواهند به ملتها بباورانند، به زبدگان و نخبگان سیاسى بباورانند که بدون کمک آمریکا و بیرون از حوزهى نفوذ آمریکا نمیشود پیشرفت کرد. ملت ایران اثبات کرده است که بدون آمریکا، بلکه با دشمنى آمریکا میتواند به پیشرفت دست پیدا کند. این درس بزرگى است؛ آنها از این میترسند.
خب، حالا من حرف آخر را در این زمینه عرض بکنم. عزیزان من، جوانهاى عزیز، مردم مؤمن! بله، ما رکورد زدیم، ما پیشرفت کردیم؛ اما اگر دلمان را به آنچه که تاکنون به دست آوردیم، خوش کنیم، شکست خواهیم خورد؛ اگر توقف کنیم، به عقب پرتاب خواهیم شد؛ اگر دچار غرور شویم، دچار عُجب و خودشگفتى شویم، به زمین خواهیم خورد؛ اگر ما مسئولان کشور - بخصوص این دیگر مربوط به ما مسئولان است - دچار خودمحورى شویم، دچار تکبر شویم، دچار خودشگفتى شویم، تودهنى خواهیم خورد. دنیا اینجور است، سنت الهى این است. در پى کسب محبوبیت نباشیم، دنبال تمتعات دنیوى نباشیم، دنبال پرداختن به اشرافیگرى و تجملات نباشیم. ما مسئولین، خودمان را حفظ کنیم؛ همچنان که این مرد بزرگ خود را حفظ کرد. اگر ما اینجا دچار اشتباه شویم، مصداق همان آیهى شریفه خواهیم شد که: «و احلّوا قومهم دار البوار. جهنّم یصلونها و بئس القرار».
در راه پیشرفت، توقف ممنوع است؛ خودشگفتى ممنوع است؛ غفلت ممنوع است؛ اشرافیگرى ممنوع است؛ لذتجوئى ممنوع است؛ به فکر جمع کردن زخارف دنیا افتادن، براى مسئولین ممنوع است. با این ممنوعیتهاست که میتوانیم به قله برسیم. ما داریم در دامنه حرکت میکنیم. ما هنوز به قله نرسیدهایم؛ با آن فاصله داریم. آن روزى که ملت ایران به قله برسد، دشمنىها تمام خواهد شد. آن روزى که ملت ایران به قله برسد، معارضههاى خباثتآلود به پایان خواهد رسید. ما تا آن روز فاصله داریم. حرکت را باید بىوقفه ادامه دهیم. من به جوانها، به مسئولین، به دانشجویان، به علماى بزرگوار، به کسانى که توانائى سخن گفتن با مردم دارند، به کسانى که تأثیرگذارى بر روى اذهان مردم دارند، عرض میکنم: ما بایستى این حرکت به سمت پیشرفت را بىوقفه ادامه دهیم؛ هم در زمینهى سیاست، هم در زمینهى علم و فناورى، هم بخصوص در زمینهى اخلاق و معنویت. خودمان را تهذیب کنیم، خودمان را اصلاح کنیم، عیوب خودمان را بشناسیم و درصدد رفع آن عیوب بربیائیم. اگر این کار را بکنیم، این موانعى که دشمنان ما بر سر راه ما ایجاد میکنند، اثر نخواهد گذاشت. تحریم اثرى ندارد. تحریم نمیتواند ملت ایران را از حرکت به جلو باز بدارد. تنها اثرى که این تحریمهاى یکجانبه و چندجانبه بر روى ملت ایران میگذارد، این است که نفرت و دشمنى از غرب در دل مردم ما عمیقتر میشود.
خب، صحبت از عزت ملى است. این جنبشها و انقلابهاى منطقه را که نگاه کنید، مىبینید همه مرتبط با عزت ملت است. این انقلابها، از یمن و بحرین بگیرید تا مصر و لیبى و تونس و همچنین کشورهائى که هنوز آتش زیر خاکسترند و یک روزى شعلهور خواهند شد، همهى اینها انگیزهشان بازگشت به عزت ملى و عدالت اجتماعى و آزادى، و همه در سایهى اسلام است. اینکه میگوئیم بیدارى اسلامى، این حرف پایهدار است، ریشهدار است. ملتهاى مسلمان عدالت را میخواهند، آزادى را میخواهند، مردمسالارى را میخواهند، اعتناى به هویت انسانها را میخواهند؛ اینها را در اسلام مىبینند، نه در مکاتب دیگر؛ چون مکاتب دیگر امتحانداده و شکستخوردهاند. بدون مبناى فکرى هم که نمیشود به این اهداف بلند دست پیدا کرد. آن مبناى فکرى بر حسب ایمان و اعتقاد ملتهاى منطقه عبارت است از اسلام و بیدارى اسلامى. ماهیت جنبشها این است.
غربىها و حکومتهاى وابستهى به غرب در این منطقه، میخواهند صورت مسئله را عوض کنند؛ میخواهند جور دیگرى بهافکار عمومى القاء کنند؛ اما فایدهاى ندارد. شخصیتهاى مؤثر باید مراقب باشند دور نخورند. ملتها باید مراقب باشند دور نخورند. ملتها کار بزرگى انجام دادند. فضاى سیاسى و اجتماعى منطقه به طور اساسى تغییر کرده؛ این مال همین حالاست، «باش تا صبح دولتش بدمد، که این هنوز از نتائج سحر است». در همین قدم اول، فضاى سیاسى منطقه تغییر پیدا کرده؛ نمونهاش این است که مثلاً در مصر وقتى که قیام مردم به نقطهى جوش و به اوج رسید، بسیارى از غربىها و بسیارى از حکومتهاى مستبد منطقه سعى میکردند از مبارک حمایت کنند، او را نجات دهند، مردم را سرکوب کنند؛ اما حالا که مردم غلبه پیدا کردهاند و پیروز شدهاند، همان قدرتها، دیکتاتورترینشان، مستبدترینشان، ذلیلترینشان در مقابل غربىها، دم از حقوق مردم میزنند، دم از مردمسالارى میزنند! این معنایش این است که امروز مردمسالارى آنچنان به سکهى رائجى در این منطقه تبدیل شده که حتّى آن کسانى که حاضر نبودند اسم مردم و حقوق مردم به گوش کسى برسد، امروز مجبورند و چارهاى ندارند که براى جلب افکار عمومى، دم از مردمسالارى بزنند، دم از حقوق مردم بزنند!
قضیهى این انقلابها خیلى مهم است. من بر روى مصر تکیه کنم. مصر کشور بزرگى است، مصر ملت کهنى است، مصر یک منطقهى اساسى در دنیاى اسلام بوده؛ منتها حاکمان فاسد و مزدور و پست و ذلیل، ملت مصر را تذلیل کردند؛ مصر را تبدیل کردند به گنج استراتژیک رژیم صهیونیستى؛ این عبارتِ یکى از رؤساى صهیونیست است. کشور مصر را، ملت مصر را، یک ملت باعظمت را تبدیل کرده بودند به گنجى براى رژیم جعلىِ غاصبِ صهیونیستى. از این خفت بالاتر؟ حالا این گنج ساقط شده. حالا این گنج از دسترس غاصبان کشور فلسطین خارج شده. رژیم مبارک سى سال امنیت اسرائیل را تضمین کرد. حتّى حاضر شدند یک و نیم میلیون مردم غزه را در یک زندان بزرگ نگه دارند. یک میلیون و نیم انسان در غزه، زیر بمباران صهیونیستهاى خبیث بودند؛ از آن طرف هم به وسیلهى رژیم حسنى مبارک، راه عبور و مرور هر گونه امکان حیاتى به مصر بسته شده بود؛ اینها را تاریخ فراموش نمیکند.
در آن ایامِ جنگ بیست و دو روزه، یک مبارز فلسطینى در یک مصاحبهاى گفت که امروز - آن روزى که او میگفت - نوزده روز است که از جنگ میگذرد، ولى ما در این مدت نتوانستیم نوزده کیلو گندم و آرد از مصر وارد کنیم! راه انتقال غذاى مردم، دارو و دیگر امکانات را در رفح بسته بودند، براى اینکه به نفع رژیم صهیونیستى، یک و نیم میلیون انسان را با گرسنگى و تحت فشار، در زندان نگه دارند! حالا این رژیم سقوط کرده. رژیم صهیونیستى احساس لُختى میکند؛ دستپاچهاند، حیرتزدهاند. این داد و بیدادهائى که مىبینید از قول سران صهیونیست نقل میشود و دم از کار نظامى و حملهى نظامى میزنند، اینها حاکى از دست خالى و حاکى از وحشت و حیرانى آنهاست؛ میدانند که در این شرائط، از همیشه آسیبپذیرترند؛ هرگونه قدم کجى بردارند، هرگونه حرکت ناشایستى انجام بدهند، مثل صاعقهاى بر سر خودشان فرود خواهد آمد.
غربىها و آمریکائىها هم که همیشه پشتیبانهاى بىقید و شرط رژیم غاصب بودهاند، امروز از همیشه گرفتارترند. امروز غرب با سیلى صورت خودش را سرخ نگه داشته است. آنها مشکلات مالى، مشکلات پولى، مشکلات اقتصادى، مشکلات اجتماعى دارند و در مواجههى با مردمِ خودشان درماندهاند. چندین حکومت طرفدار آمریکا در اروپا ساقط شدند. مردم اگر میدان پیدا کنند، هر گونه نشانهى استکبار آمریکائى را که در اروپا مشهود است، با حضور خودشان، با قدرت خودشان خواهند زدود. امروز وضعشان این است. خود آمریکا هم بدتر از همه. ملتها از آمریکا متنفرند. آمریکا دچار بحران است. البته میخواهند این بحران را منتقل کنند به آسیا، منتقل کنند به آفریقا، منتقل کنند به خاورمیانه؛ با حادثهآفرینى در کشورهاى دیگر و مناطق دیگر، ضعف خودشان را بپوشانند. از جملهى کارهائى که میخواهند بکنند، این است که در همین منطقه، این انقلابهاى عظیم مردمى را به ضد خودشان تبدیل کنند؛ مردم را به اختلافات قومى، اختلافات مذهبى، اختلافات طائفى سرگرم کنند. ما باید هوشیار باشیم.
امروز آمریکائىها از تجربهى انگلیسىها دارند استفاده میکنند در ایجاد اختلاف مذهبى بین شیعه و سنى. انگلیسها متخصص دشمنى انداختن بین گروههایند - از جمله بین شیعه و سنى در دنیاى اسلام - از چند صد سال قبل آنها اینکاره بودند. آمریکائىها دارند از تجربهى آنها استفاده میکنند. مسئلهى فلسطین پیش مىآید، مسئلهى مصر پیش مىآید؛ بمجردى که در مقابل حرکت مردم قرار میگیرند، به یک جورى، با یک ترفندى، با یک خدعهاى، فوراً مسئلهى مذهبى را مطرح میکنند. همه باید بیدار باشند؛ سنى بیدار باشد، شیعه بیدار باشد، عالم مذهبى بیدار باشد، نخبهى دانشگاهى بیدار باشد، آحاد مردم بیدار باشند؛ بفهمند چه کار میکنند، بفهمند توطئهى دشمن را و نقشهى دشمن را؛ به نقشهى دشمن کمک نکنند. این کارى است که امروز آنها دارند انجام میدهند.
البته غربىها، از جمله آمریکائىها، حرکتهاى دیوانهوار میکنند. مسئلهى هستهاى را بزرگ میکنند، براى اینکه مسائل خودشان را از نظرها بپوشانند. مسئلهى هستهاى ایران را در صدر مسائل دنیا قرار میدهند، در حالى که حقیقت قضیه اینجور نیست. بدروغ اسم سلاح هستهاى مىآورند، بدروغ مسائل را در تبلیغات برجسته و درشت میکنند؛ هدفشان این است که ذهنها را، افکار عمومى را از حوادثى که در خود آمریکا دارد میگذرد، از حوادثى که در خود اروپا دارد میگذرد، منعطف کنند، منصرف کنند. البته موفق هم نخواهند شد.
نگاه ما به منطقه، امیدوارانه است. کشور مصر امروز به مسائل داخلى خودش مشغول است، که طبیعت انقلابهاست. یک حوادثى پیش مىآید، ناچارند این حوادث را حل و فصل کنند؛ ملت سرگرم آنهاست. این حوادث، یک خلایى را به وجود آورده؛ یک فرصتى براى برخى از کشورها به وجود آورده که وارد مسائل منطقه شوند، دخالتهاى غربپسند و آمریکاپسند بکنند؛ به نیابت از آمریکا پول خرج کنند، به نیابت از آمریکا حرکت کنند، سفر کنند، اینجا و آنجا بروند. ولى انشاءاللّه کشورهاى انقلابکرده، بخصوص کشور بزرگ مصر، به آرامش و ثبات باز خواهند گشت و بر مشکلات و ترفندها فائق خواهند شد. رژیم دیکتاتور برچیده شد، دنبالههاى آن هم انشاءاللّه برچیده خواهد شد و ملتها خواهند توانست نقش خودشان را ایفاء کنند.
البته اینجا لازم است من با صراحت بگویم که در حوادث منطقه، مردم بحرین در مظلومیت مضاعف به سر میبرند؛ آنها حقیقتاً مظلومند. مردم بحرین به وسیلهى رژیم مستبد و دیکتاتورى، بىجهت و بدون دلیل سرکوب میشوند؛ اعتراض آنها با خشنترین وضعیت پاسخ داده میشود؛ در حالى که آنها چه میخواهند؟ آنها اولین و ابتدائىترین نیازهاى انسانى یک کشور مردمسالار را طلب میکنند؛ چیز زیادى نمیخواهند. آنجا مسئلهى شیعه و سنى را مطرح میکنند، که آقا اینها شیعهاند. بحث شیعه و سنى نیست؛ بحث یک ملت است. حالا تصادفاً این ملت یک اکثریت هفتاد درصدى شیعه دارد. اگر هفتاد درصدشان مذهب دیگرى داشتند، حاکمان مذهب دیگرى داشتند، باز هم قضیه همین بود؛ فرقى نمیکرد. بحرین ملتى است با یک مذهبى - مذهب تشیع و پیروى اهلبیت (علیهمالسّلام) - که با یک حکومت مستبدى روبهرو است. مسئله این نیست که این حکومت، مذهبى دارد، مردم مذهب دیگرى دارند. ملت ایران با رژیم شاه که بظاهر مسلمان هم بود، شیعه هم بود، به حرم امام رضا هم میرفت، درافتاد. بنابراین بحث شیعه و سنى نیست. مسئله را میبرند توى اختلافات مربوط به مذهب، براى اینکه حق مردم را کتمان کنند. ولى انشاءاللّه همهى مجاهدتها به نتیجه خواهد رسید. باید مراقب باشیم آتشهاى قومى و طائفى و فرقهاى دامن زده نشوند؛ این خواستهى ماست، این نصیحت ماست به همهى اطراف قضایا.
امیدواریم انشاءاللّه خداوند متعال کمک کند و یقیناً کمک خواهد کرد. بدون تردید، آینده براى ملتهاى مسلمان و براى اسلام و مسلمین و براى ملت ایران، از گذشته بهتر است.
والسّلام علیکم و رحمةاللّه و برکاته
.: Weblog Themes By Pichak :.