توصیه امام به جوانان:
جوانها متوجه باشند که در جوانی می شود اصلاح کند انسان خودش را . هر مقداری انسان سنش زیادتر می شود ،اقبالش به به دنیا بیشتر می شود. جوانها نزدیکترند به ملکوت. پیرها هرچه می گذرد،هر چه بر عمرشان می گذرد. هی اضافه می شود یک چیزهائی که انسان را از خدا دور می کند.
وصیت من به تو ای فرزندم آن است که مگذار خدای نخواسته فرصت از دستت برود ودر اصلاح اخلاق وکردار خود بکوش هرچند با تحمل زحمت و ریاضت ،و از علاقه به دنیای فانی بکاه و در دو راهی هائی که برایت پیش می آیدراه حق را انتخاب کن و از باطل بگریز و شیطان نفس را از خود بران.
پسرم: تا نعمت جوانی را از دست نداده ای فکر اصلاح خود باش که در پیری همه چیز را از دست می دهی ، یکی از مکاید شیطان که شاید بزرگترین آن باشد که پدرت بدان گرفتار بوده و هست، مگر رحمت حق تعالی دستگیر او باشد – استدراج(1) است. در عهد نوجوانی شیطان باطن که بزرگترین دشمنان اوست او را از فکر اصلاح خود باز می دارد و امید می دهد که وقت زیاد است ، اکنون فصل برخورداری از جوانی است و هر آن و هر ساعت و هر روز که بر انسان می گذرد درجه درجه اورا با وعده های پوچ از این فکر باز میدارد تا ایام جوانی را از او بگیرد و آنگاه که جوانی رو به اتمام است ، او را به امید اصلاح در پیری سرخوش می کند و در ایام پیری نیز این وسوسه شیطانی از او دست نکشد و وعده توبه در آخر عمر می دهد و در آخر عمر و شهود موت ، حق تعالی را در نظر او مبغوض ترین موجود جلوه می دهد که محبوب او که دنیا است از دستش گرفته است.
(1) استدراج یعنی کسی را به نعمتهای داده شده به مغرور ساختن و بدان واسطهخ از حق غافل ماندن.
برگرفته از صحیفه امام جلدهای 16-20-21با عرض تسلیت سالروز شهادت بانوی دو عالم حضرت صدیقه کبری فاطمه زهراء (سلام الله علیها) بخشهائی از وصیت نامه آن مظلوم عالم را می آوریم باشد که این سخنان حکیمانه راهگشای ما بیچارگان قرار بگیرد.
بنام خداوند بخشنده مهربان.
این وصیت نامه فاطمه دختر رسول خداست ، در حالی وصیت می کندکه شهادت می دهد خدائی جز خدای یگانه نیست و محمد (صلی اله علیه و اله و سلم) بنده و پیامبر اوست و بهشت حق اوست و آتش جهنم حق است و روز قیامت فرا خواهد رسید و شکی در آن نیست. من فاطمه دختر محمد هستم خدا مرا به ازدواج تو در آورد تا در دنیا و آخرت برای تو باشم . تو از دیگران بر من سزاوارتری ، حنوط و غسل و کفن مرا در شب به انجام رسان و شب بر من نماز بگزار و شب مرا دفن کن و هیچکس را اطلاع نده شما را به خدا می سپارم و بر فرزندانم تا روز قیامت سلام ودرود می فرستم.
ای ابالحسن: برای من لحظه ای بیش از زندگانی نمانده است و زمان کوچ و خدا حافظی فرا رسیده است . سخنان مرا بشنو ، زیرا پس از این صدای فاطمه را هرگز نخواهی شنید . تورا وصیت می کنم علی جان مرا فراموش نکنی و پس از وفات من همواره مرا زیارت کنی .
علی جان : تو را وصیت می کنم که هیچکس از آنانکه به من ظلم کردندو حق مرا غصب نمودند، نباید در تشییع جنازه من شرکت کنند، زیرا آنها دشمنان من و رسول خدا می باشند و اجازه نده که فردی از آنها و پیروانش بر من نماز بگزارد، مرا شب دفن کن ، آن هنگام که چشمها آرام گرفته و دیده ها به خواب فرو رفته باشند.
امتی که عهد و پیمان خدا و پیامبرش را در ولایت و رهبری علی (ع) شکستند و نادیده گرفتند ، حق ندارند بر پیکر من نماز بگزارند، آنها که نسبت به حق ما ظلم
روا داشتند ، وارث مرا غاصبانه تصرف کردند ، و سند مالکیت فدک را از دست من ربودند و به آتش کشیدند.آنها که گواهان و شاهدان مرا تکذیب نمودند ، « سوگند بخدا که گواهان من حضرت جبرئیل و میکائیل و امیر المومنین علی (ع) و ام ایمن بودند» آنها که در روز یاری و حمایت از ما در خانه های خود خزیدند و دست از یاری ما کشیدند.
دهه فجر از دیدگاه مقام معظم رهبری:
دهه فجر سرآغازطلوع اسلام، خاستگاه ارزشهای اسلامی،مقطع رهائی ملت ایران و بخشی از تاریخ ماست که گذشته را از آینده جدا ساخته است در دهه فجر اسلام تولدی دوباره یافت و این دهه در تاریخ ایران نقطه ای تعیین کننده و بی مانند بشمار می رود.
تا قبل از انقلاب اسلامی در ایران نظامی اسلامی وجود نداشت و رابطه پادشاهان با مردم رابطه ای غالب و مغلوب و سلطان و رعیت بودو پادشاهان احساس می کردند که فاتحینی هستند که بر مردم غلبه یافته اندو حضرت امام (ره) دست این سلسله معیوب را قطع کردند و نقطه ی عطفی در تاریخ ایران بوجود آوردند و شمشیر اسلام مردم را علیه دشمنان اسلام، مردم و استعمارگران به کار گرفتند. دهه انقلاب از از رشحات اسلام است و آیینه ای است که خورشید اسلام در او درخشید و این دهه باید با عظمت هرچه تمامتر برگزار شود.
این مراسم را با هیجان های عاطفی صحیح باید با طراوت و تازه کرد. در مذهب ما احساسات گریه وشادی ،حب و بغض وعشق و نفرت جایگاه والائی دارد؛از این رو جشن های دهه فجر می بایستی همچون مراسم و اعیاد مذهبی گرامی داشته شود و مردمی باشد.باید کلیه مساجد فعال شوند و مردم باحضور در مساجد خاطره ی فراموش نشدنی حضرت امام و پیروزی انقلاب را جشن بگیرند. صداو سیما باید فیلمها و سریالهای تلویزیونی و برنامه هایی به مناسبت دهه فجر تهیه کند که یاد آور خاطره های خوش انقلاب باشد و حضور همه جانبه مردم و حل شدن آنان را در دوران انقلاب نشان دهد.
گل سبز علوی
تا نیائی گره از کار بشر وا نشود
عمق این ظلم و ستم ، جز به تو افشاء نشود
اشک طفلان پدر مرده ، روان است روان
زخم این خون و جگر ، جز به تو افشاء نشود
کن تمنا زخدا ، تا فرجت زود شود
گل بی خار چمن ، بی تو مصفا نشود
خار و خاشاک همه ، عالم و آدم بگرفت
باغ سبز علوی ، جز به تو پویا نشود
فتنه بر پا شد و حق ، گشت عجین در باطل
نیشتر زن تو بر این ، بی تو مداوا نشود
روبه پیر دگر باره هوائی گردید
به خیالی که در این ملک یلی پا نشود
پرچم سبز امیه است به دست دجال
فتنه شیخ نگر ، عاقل و بینا نشود
از زبان یک پلاک
من پلاکی از فکه برگشته ام. با سابقه سالها حضور در زیر خاک. با عطر و بوی بهشت . آغشته به خون. شاهد دیدن بال ملایک. شب نشین کانالها! همنشین انتظار. خاک مرا دربرگرفت. خاک مرا رویید. خاک لبهایم را بوسید.
خاک تنم را پوشید. لاله ای سرخ جوانه زد. من از امتداد غربت غرب می آیم. با شانه های صبور خاک گرفته خاک جنوب و نگاهی که پی جوی مادری دل نگران است. کانالهای غریب را غریبانه جسته ام. سنگرهای آبی بی آلایش همدمم بوده اند. شبهای من غریب ترین شبهای شام غریبانند. هفت آسمان از من دور نبوده اند. من فدای فکه ام. شهره گمنامی. خوابیده در شیارها! بی هیچ سایبانی! دلم از مرز بهشت می آید. گمنامی مرا خوشتر است. در کانالها بهتر می توان نفس کشید. راه آنجا تا بهشت یک دهن ناله است. شیارها را خوب می شناسم. شبهای تنهایی را لمس کرده ام ودرد غربت را خوب می فهمم. چندی در محاصره هم بوده ام. عطش را چشیده ام. مرا چند همدم بود. پیشانی بندی ـ قرآن کوچک ـ مهر نمازی ـ وصیتنامه ای ـ چفیه ای خونین! قمقمه ای تهی از آب و مشتی استخوان که هر صبح به رکوع پهلویی شکسته اند و هر شام به سجود گلویی پاره پاره! آنجا فرشته ها هم بودند. آسمان سینه به سینه زمین بود.
در شبهای من مهتاب بود و ستاره. چهره ها نورانی بود و نسیم با من به گفت وگو بود. پیشانی بند را فرشته ها می بوییدند. قرآن کوچک را چهره های نورانی می خواندند. مهرنماز را ماه برد و وصیتنامه ام را زمین در خویش جایی داد. اما کماکان می درخشد. آسمان به رنگ چفیه ام رشک می برد. دریا در قمقمه ام جا نمی گیرد. مرا روزی گردن آویز شجاعی بود. گردنی شمشادگونه. قامتی بر خاک افتاد و قناسه ای مرا به بهشت رساند. گامها آمدند و رفتند. نسیمها وزیدند. اما من در خاک رها بودم. هر غروب دلتنگی هایم را با فرشته ها قسمت می کردم و غریبی عادت شیرین من شد. طوفان می وزید. اما من نمی لرزیدم. باران می بارید اما من دریا را می جستم. عطشم را فرات فرومی نشاند. مرا سرپناهی نبود جز آسمان. شبهای دعای کمیل مرا هزار پنجره می خواند و دلهایی که به رنگ شیعه بود. چشمانی مرا منتظر بود. مادری مهربان یاد مرا واگویه می کرد. زمزمه هایش را می شنیدم. با چشمانی منتظر! غربت من بیشتر و بیشتر می شد. دلم برای مویه های پرسوز می گداخت. می خواستم کسی مرا می خواند. پیشانی بندم را به مادری می سپرد. چفیه ام را به چهره می مالید. می گریست. گرد غربت را از چهره ام می زدود. مرا آغوش مهربانی در آغوش می گرفت. خاک را به گفت وگو می نشست. دمی مویه ای سرمی داد. از غربت نی برایم می خواند. من که ماندم، مجنونم را لیلایی خواندند و دشت آواره من شد. سکوت لاله های همجوار، کانالها را پر می کرد و تماشا پی در پی دور می شد. از که باید پرسید چرا عطش جواب لبهای من است. از که باید پرسید چرا مشتی استخوان؟ از که باید پرسید پلاکهای همسفر من کجایند؟ از که باید پرسید این همه مظلومیت چرا بر خاک آرمیده است. از که باید پرسید چفیه های خونین در شلمچه چه می کنند؟ به که باید گفت: قمقمه های سوراخ هنوز در خاک غلت می خورند؟ کلاههای شکافته را فقط خورشید لبخند می نوازد. کودکی در شلمچه گله می کرد چرا دیگر خواب بابایم را نمی بینم؟ گناه از کیست؟
حکایت
مردی از درخت چناری بالا رفت و به شاخه آخر رسید، باد تندی وزیدو او به وحشت افتاد ، لذا سر به آسمان برداشت و گفت خدایا اگز صحیح و سالم پایین آمدم گوسفندان خود را در راهت خواهم داد.
او قدری پایین آمدوگفت :خدایا پشم آنها را می دهم.
قدری دیگ پایینتر آمد و گفت: خدایا کشک آنها را می دهم.
به زمین که رسیدگفت: چه کشکی چه پشمی.
برگرفته از کتاب لطیفه ها و پندها نوشته حجه الاسلام والمسلمین علی رشیدی
سیج سد محکمی در مقابله با جنگ نرم دشمن است
بسیج از مردم و رهبری الهی ولی فقیه بهره میبرد و بسیجیان سربازان آماده و جان برکف رهبری هستند.
دشمن از شنیدن نام بسیج متزلزل میشود و کارنامه بسیجیان در هشت سال جنگ تحمیلی درخشان است.
دشمنان دین و بشریت با تجربه شکست در مقابل ملتهای مسلمان بهویژه در دوران دفاع مقدس، جنگ لبنان و غزه به این نتیجه رسیدهاند که شاید جنگ نرم موفق عمل کند.
یکی از مأموریتهای بسیج مستضعفان مبارزه در جنگ فر هنگی با دشمن است، در جنگ افکار خاکریزهای دشمن و خودی بسیار نزدیک است.
جنگ نرم مبارزه استکبار با ارزشها، اسلام، انقلاب اسلامی، اعتقادها و باورهای مردم است و نخبگان و فرهیختگان در مقابله با این جنگ وظایف سنگینی را بر عهده دارند.
دشمنان میدانند تا زمانی که بسیج و فرهنگ بسیجی وجود دارد نمیتوانند توطئههای خود را پیاده کنند و به این دلیل با تهاجم فرهنگی به دنبال وارد کردن جوانان کشور در عرصههای دیگر هستند.
توطئهها و دسیسههای دشمنان تمام نشده و تا زمانی که استکبار در جهان وجود دارد تفکر بسیجی هم خواهد بود.
در کشورهایی که ادعای آزادی میکنند به دلیل پیوستن مردم به دین اسلام و گرایش بانوان به پوشش و حجاب اسلامی، سیاستمداران صهیونیسم و آمریکا آیندهای سختتر را برای خود پیشبینی میکنند.
بسیج با اقتدار و درک و فهم بالاتر از دهههای گذشته و با بصیرت بیشتر تمام تلاش خود را در راستای بهکارگیری فرمایشهای سکاندار نظام و سرافرازی سرزمین ایران و ایرانی به کار گرفته است و در مسیر و وصیت شهدا حرکت میکند.
مهمترین رسالت و وظیفه بسیج برای مقابله با جنگ نرم دشمنان که برای براندازی نظام اسلامی آغاز کردهاند حضور فعالتر در صحنه میباشد.
تا بسیجی به تن زخمی خود جان دارد
مرز اسلام در این ملک نگهبان دارد
تا بسیج هست، علی یکه و تنها نشود
بسته فتنه انواع رسن ها نشود
گزیده ای از فرمایشات مقام معظم رهبری در دیدار با اساتید و دانشجویان
اینی که (شما افسران جوان جبهه ی مقابله با جنگ نرم) چه کار باید بکنید ، چه جوری عمل کنید ، چه جوری باید تبیین کنید ، اینها چیزهائی نیست که من به شما بگویم آقا این عمل را انجام دهید ، این عمل را انجام ندهید، اینها کارهائی است که خود شما ها باید در مجامع اصلی تان ،فکری تان ، در اتاقهای فکرتان بنشینید، راهکارها را پیدا کنید، لیکن هدف مشخص است : هدف ،دفاع از نظام اسلامی و جمهوری اسلامی است در مقابله با یک حرکت همه جانبه ی متکی به زور و تزویر وپول و امکانات عظیم پیشرفته ی علمی رسانه ای ،باید با این جریان شیطانی خطرناک مقابله شود .
عزیزان من : شزط اصلی فعالیت درست شما در این جبهه جنگ نرم ،یکی اش نگاه خوش بینانه و امیدوارانه است.نگاهتان خوش بینانه باشد .ببینید، من در مورد بعضی تان به جای پدر بزرگ شما هستم . من نگاهم به آینده خوش بینانه است ، نه از روی توهم، بلکه از روی بصیرت مواظب باشید نگاهتان به آینده نگاه بدبینانه نباشد ، نگاه امیدوارانه باشد ، نه نگاه نومیدانه . اگر نگاه نومیدانه شد ، نگاه بد بینانه شد ( چه فایده ای دارد )به دنبالش بی عملی ،به دنبالش بی تحرکی ، به دنبالش انزواء است، مطلقاّ دیگر حرکتی وجود نخواهد داشت ؛ این همانی است که دشمن می خواهد.
چهل راهکار برای موفقیت مدیران
در علم مدیریت آن چه که بیشتر به آن پرداخته شده اصول مدیریت وتوجه به مسائل سازمانی از دیدگاه رسمی است وکمتر به مسائل وروابط غیر رسمی در سازمان وروابط آشکار وپنهان نیروی انسانی با چالش های موجود آن پرداخته شده است .این چهل راهبرد شاید بتواند گوشه های تاریک وناشناخته تکنیک های مدیریت را تا حدی بیان نماید.
1.اگر مدیری هستید که تلزه به سازمان وارد شده اید سعی کنیداول فرهنگ سازمان وکارمندان را بشنا سید.
2.به شخصیت کارمندان احترام بگذارید وبا تکبروغرور با آن ها رفتار نکنید.
3.به کارکنان دروغ نگویید.
4.سعی کنید حداقل شنوند ه خوبی باشید.
5.بر کار های کارمندان نظارت مستمر داشته باشید.
6.پاداش را بر اساس کارایی ولیاقت کارمندان تقسیم کنید .
7.از باند بازی وقومیت گرایی وهمشهری بازی بپرهیزید.
8.حضور مستمر افراد در دفتر کارتان را ملاک فعالیت وکارایی بیشتر تلقی نکنید.
9.از کارمندان به خوبی قدردانی کنید.
10.از پرسنلی قدردانی کنیدکه با بیشترین کارایی کمتر به شما مراجعه میکنند.
11.به زیر دستتان اعتمادکنید به آنان تفویض اختیار کنید ودرروحشان حس مسئولیت پذیری بدمید.
12.به نظرات وپیشنهادات انها توجه کنید وهیچ گاه خود را عقل کامل ندانید.
13.اینه ای از صداقت ودرستی باشید تا نه تنها کارمندانتان به شما تاسی جویند بلکه در پیشبرد اهداف سازمان عملکرد بهتری داشته باشید.
14.وعده های پوچ وبی حاصل به آنها ندهید.
15.در صورت امکان بعضی وقت ها با آنها ورزش کنیدویا با یکدیگر غذا بخورید.
16.اگر سوء تفاهمی بین شما وکارمندان پیش آمد جسارت داشته باشیدکه عذر خواهی کنید.
17.در حالی که مهربان وخوشرو هستید جدیت وقاطعیت رافراموش نکنید.
18.از انتقاد افراد آزرده نشویید برعکس از نظرات آنها قدر دانی کنید.
19.برای قبولاندن خود به کارمندان از رشوه دادن به آنها بپرهیزید.
20.برای انجام کار های بزرگ که نیاز به همکاری بیشتری داریدحتما قول تشویق وپاداش دهید.
21.پرسنل خودرا تشویق به ابداع ونوآوری کنید.
22.به پرسنل خود آنقدر استقلال دهیدتا خودشان اهدافشان راتعیین وبرنامه ریزی کنند.
23.سعی نکنید از خود چهره ترسناکی در نزد زیر دستانتان نشان دهید.
24.این امکان را در محیط کار فراهم کنیدکه همه بتواننداز دوره های اموزشی مرتبط با کارشان بهره ببرند.
25.حضورشمادر جشن ها ومراسمات کارمندانتان موجب دلگرمی می شود.
26.سلسله مراتب را همیشه مورد نظر قرار دهید.
27.به کارمندانتان فرصت رشدوشکوفایی استعدادهایشان رابدهیدوازروند کند امور نگران نباشید.
28.اگر برخورد بدی بین شما وکارمندان بوجود آمدعجولانه تصمیم نگیرید.
29.به زیر دستتان اجازه تهمت کردن وغیبت ندهید.
30.افراد قابل اعتمادی را به کار بگماریدتابرامورورفتاردیگران نظارت کنند.
31.در قبولاندن یک وظیفه به کارمندان توانایی افرادرادر نظر بگیرید.
32.به مسایل ومشکلات پرسنل توجه خاصی داشته باشیدوحتی الامکان در حل آن بکوشید.
33.از پیشرفت کارمندان نهراسیدوتاجاییکه میتوانیدکار رابه آنها یاد دهید.
34.در صورتی که با نظرات شما مخالفت میکنند با آرامش با آنها برخورد کنید.
35.فقط به فکر منافع خودنباشید لازم است که منافع زیردستان را با رعایت عدالت در نظر بگیرید.
36.اشتباهات پیش آمده رادرمحیط کار رابادرایت حل کنیدونگذاریدتاثیرمنفی برپرسنل تحت امرشمابگذارید.
37.باتکیه بر علم روان شناسی روحیات کارمندان رابسنجیدودر بالا بردن روحیه آنان بکوشید.
38.امکان حضورکارمندان رادرمسابقات ورزشی وسمینارهاو...فراهم کنید.
39.محیط کار را از لحاظ تجهیزات وامکانات به گونه ای فراهم کنیدکه کارمندان احساس نشاط بیشتری نمایند.
40.سخن اخر این که باهرروشی که مدیریت کنیدهستند افرادی وگروههایی که روش شمارانمی پسندندپس سعی نماییدکاررادرست انجام دهیدومراقبشان باشید.
.: Weblog Themes By Pichak :.