پرهیز از 7 رفتار برای آرامش در خانواده
1- سؤالی حرف زدن
ایرانیان از دیر باز عادت به سؤال کردن دارند. چه خبر؟ دیگه چه خبر؟ بعضی وقتها به قدری این سؤالات تکرار میشود که فرد واقعاً مستأصل میشود که چه جوابی بدهد"
در زندگی روزمره زوجین مکالمات ترجیحاً نباید به صورت سؤالی بیان شود. تکرار مکالمه سؤالی باعث این احساس در فرد سؤالشونده میشود که جایگاه من از همسرم پایینتر است، او میپرسد و بازخواست میکند و من مثل یک متهم باید جوابگو باشم، گویا او قاضی است و من مجرم! او مدیر است و من دانشآموز خاطی مدرسه. امروز کجا بودی؟ این شماره ناشناس شماره کیه؟ چرا دیر اومدی؟ چرا کفشاتو اینجا درمیاری؟ و دهها سؤال مشابه که همهروزه شاهد آن هستیم
بهتر است زوجین از تعداد سؤالات روزمره خود بکاهند تا ببینند چقدر آرامش بیشتری را در زندگی زناشویی خود تجربه خواهند کرد.
2- منفی حرف زدن
در یک تحقیق در مورد نوع محاوره زوجین در ایران آمده است: زوجین ایرانی به ازای هر 27 بار مکالمه منفی یک بار از جملات مثبت استفاده میکنند. نرو، نیا، نبین، نمیخوام، نمیتونم، نمیشه، فایده نداره، تو با این درس خوندن هیچی نمیشی، من به این زندگی امید ندارم و...
همه ما بارها و بارها از این نوع افعال استفاده کردهایم، اما هیچ وقت متوجه تأثیر مخرب آن بر ذهن فرد شنونده نشدهایم. بهترین گزینه برای افعال منفی کاهش آنها در گنجینه لغات است. در صورت انجام این کار تأثیر شگرف آن را در زندگی روزمره خود شاهد خواهید بود. همیشه میگوییم از افراد منفیباف دوری کنید اما خودمان متوجه نیستیم در شبانه روز چقدر فعل منفی به کار میبریم.
3-گیر دادن و عیبجویی کردن
از دیگر رفتارهای کلامی که باعث تخریب رابطه میشود انتقاد کردن است که در محاوره عامیانه به آن گیر دادن میگوییم. هر چه به کسی کمتر گیر بدهید بیشتر با شما صمیمی خواهد شد و اگر قصد اصلاح نوع و سبک زندگی خود و همسرتان یا حتی فرزندان و همکاران خود را دارید مدتی عادت گیر دادن و عیبجویی را کنار بگذارید.
4- مقایسه کردن
شاید بتوان مقایسه کردن را بدترین رفتار برای تخریب شخصیت افراد برشمرد. فلانی رو ببین تو جمع با همسرش چطور حرف میزنه! دختر فلانی چطور درس میخونه، حالا تو چی...
از مقایسه همسر خود با اطرافیان نه تنها سودی نخواهید برد بلکه مشکلات عدیده دیگری نیز ایجاد خواهید کرد. همیشه یادمان باشد هیچ گاه مردی را با مرد دیگر مقایسه نکنیم و برای زنان نیز یادمان باشد هیچ زنی را حتی با شخصیت ایدهآل خودش هم مقایسه نکنیم.
5- توهین و تحقیر
تو هیچی نمیشی، تو بیعرضهای، شماها (منظور خانواده همسر است) مگه کی هستین؟ و... توهین و تحقیر به رغم اینکه در آموزههای دینی ما از رفتارهای ناپسند و مذموم شناخته میشود اما در بسیاری از خانوادهها و در خیلی موارد کاربرد پیدا کرده است شاید افرادی پیدا بشوند وبگویند که: میخواهیم فرد را تحریک کنیم یا این کار را میکنیم تا به خودش بیاید، یا از سر دلسوزی میگوییم و...
متأسفانه این نوع دلسوزی در برخی موارد عوارض بسیار جبرانناپذیری خواهد داشت مانند مادری که در فصل سرد سال از سر دلسوزی و برای اینکه طاقت دیدن گریه فرزندش را ندارد به اصرار کودک برایش بستنی میخرد! عوارض این دلسوزی تب، بیماری و تحمل درد آمپول و... توسط کودک خواهد بود که تنها عاملش دلسوزی نابجای مادر است. پس سعی کنیم از سر دلسوزی کسی را تحقیر نکنیم
6- سرزنش کردن
اگر همسر شما رفتاری را نابجا یا غلط انجام داد سرزنش کمکی به شما نخواهد کرد. همیشه یادمان باشد کاری که مربوط به زمان گذشته است و نمیشود تغییرش داد روی آن بیش از حد تأکید نکنیم و به جای آن ببینیم چگونه رفتار کنیم تا در آینده مجدداً اتفاق نیفتد. به عنوان مثال نتایج امتحانات دانشآموزی اعلام شده و در چند تا از درسهایش تجدید شده، سرزنش وی که چرا تجدید آوردی هیچ کمکی به نوجوان، خانواده وی، درس و پیشبرد اهداف او نخواهد کرد.
به جای آن باید توجه خود را معطوف به شهریور کنیم تا با بهترین نمرات جبران کند. (من به عنوان پدر یا مادر تو چه کاری برایت انجام دهم یا چه خواستهای داری تا بتوانی این نمرات را در شهریور به بهترین نحو جبران کنی ؟)
7-سکوت کردن
بعضی مواقع یک نفر یا هر دو نفر پس از به وجود آمدن اختلاف، سکوت میکنند که بدترین کار ممکن است. بهتر است به جای سکوت، در موضوع مورد اختلاف گفتوگو شود تا زودتر به رفع مشکل بینجامد.
ترک هفت رفتار مخرب مذکور کمک بزرگی به زوجین در زندگی میکند تا سطح تفاهم خود را بالا ببرند و در پی آن به درک و شناخت بهتری از زندگی خود برسند و با جایگزین کردن رفتارهای صحیح با رفتارهای مخرب آرامش بیشتری را در زندگی مشترک تجربه کنند.
به امید روزی تمام خانواده های ایرانی در آرامش باشند. رحیم احدی کارشناس مسائل فرهنگی و اجتماعی
دلـم بـه وسعت دریـا گـرفته آقـا جـان
از این زمانه از اینجا گـرفته آقـاجان
بیا دوای غم و غصـه ها تویی مـولا
برای توست که دلهـا گـرفته آقـا جان
میان خشکی این شهرمانده ام عمری
دلـــم بهــانه دریــا گـــــرفته آقـا جـان
کجـا جزیره خضراست من نمی دانم
دلـم برای همانجــا گــــرفته آقـا جـان
هزار ســـال نگـــاه شکستــــه زهـرا
برای توست که احیا گـرفته آقـا جـان
از آن زمان که نبودم دلم به نامت بود
عجب نیست که حالا گــرفته آقا جان
هـزار ســـال گذشتـــه هنوز پنهــانـی
غریب مانده ام آقا خودت که می دانی
*********************
بال خورشید پرستم قفسی می خواهد
قـدم کفش بـه دستم قبسی مـی خواهـد
چشـم من تا سند شیعـه گیش را بدهـد
اشـکی اندازه بال مگسـی می خواهـد
باز زنگ سفــرت نالــه ما را پر داد
جـاده از قافله غم جرسی می خـواهـد
همه حنجره هــا سرد زتو می خوانند
روضه هجرتوصاحب نفسی می خواهد
آه ای هم نفسان غیرت تصویر کجاست
آخر این آینه فریاد رسی می خواهد
9 دی
شاید یکی از صحنههای حضور بسیج در مقابله با جریان فتنه را باید در حماسه 9 دی جستوجو کرد. در حماسه 9 دی هرچند بسیاری از مردم با علایق سیاسی مختلف حضور داشتند اما این حماسه رنگ و بویی بسیجیوار داشت و حضور بسیجیان نیز در این حماسه چشمگیر بود. در این روز مردم با شور و شعوری وصفناپذیر به خیابانها آمدند و تجلی وحدت مردم با ولایت فقیه را به رخ جهانیان کشیدند. چهارشنبه9 دی ماه 1388 روزی بود که در آن مردم با بصیرت تمام مولای خویش را یاری کردند و برای محکومیت حرمتشکنان عاشورا بیدریغ به پا خاستند. حماسه نهم دی ماه جلوهگاهی بود از غیرت و تعصب دینی که با شعور و بصیرت سیاسی گره خورده بود. در این روز همه آمدند تا بگویند «ما اهل کوفه نیستیم علی تنها بماند.» نهم دی روز به یاد ماندنی است که بیشک تاریخ ماندگار خواهد ماند.
گمنامیبسیج
گمنامی این نهاد مردمی را میتوان در عبارتهای زیر خلاصه کرد: «تبلور ارزشها و معیارهای دینی»؛ بسیج به عنوان نیروهای متدین و انقلابی امتیاز بالایی را در معرفت دینی، معنویت و بصیرت و بینش سیاسی دارا میباشند که تعلق به ارزشهای مکتبی در رفتار، کردار، عملکرد و مدیریت آنها آشکار است. «مردمی بودن» بسیج که نهادی برخاسته از متن تودههای متدین جامعه است، همواره یکی از ویژگیهای ذاتی خود را که مردمی بودن بوده حفظ کرده است. این ویژگی با شجره طیبه بسیج نهادینه گشت و این امتیاز سپاه را به یک قدرت ملی مردمی در نظام جمهوری اسلامی تبدیل کرد. «ولایی بودن» اعتقاد و التزام و عشق به ولایت در وجود پاسداران یکی از ویژگیهای برجسته سپاه است و این ویژگی، سپاه را به عنوان نهاد مکتبی و ولایی در جامعه ایران معروف کرده است. «شهادتطلبی» روحیه و خصلت فداکاری، ایثار، جانفشانی برای آرمانهای دینی و انقلابی با روحیه شجاعت و تهور، این توان را به سپاه داده که در مواجهه با دشمنان داخلی و خارجی با تمام قدرت ایستادگی کند. ایستادگی همتها، بروجردیها، خرازیها و کلاهدوزها در مقابله با ضد انقلاب داخلی و دشمنان متجاوز در حماسه هشت سال دفاع مقدس تابلویی زرین و افتخارآفرین از نقشه برجسته سپاه را ترسیم نموده است.
دریا باش
کودکی که لنگه کفشش را دریا از او گرفته بود روی ماسه های ساحل نوشت دریا دزد کفش های من است.
و مردی که از دریا ماهی گرفته بود روی ماسه ها نوشت دریا سخاونمندترین سفره هستی...
وبالاخره موج امد و همه جملات روی ماسه های ساحل را با پاک کن آبیش پاک کرد و رفت و این پیام را روی دفتر مشق ماسه ایش برایم نوشت که:
برداشتهای دیگران در مورد خودت را در وسعت و بزرگی خودت حل کن.
بسیج و فتنه 88
هفتهها از فتنه 88 میگذشت اما غبار آن هنوز مانع از آشکار شدن دقیق مرزهای حق و باطل بود و در این میان این نهاد مردمی بسیج بود که نقش گستردهای در روشنگری و تنویر افکار عمومی داشت. در آن مقطع زمانی این نهاد مخلص بود که عاشقانه بر ریسمان ولایت چنگ زد و بیآنکه هراسی از تهمتزنیهای جریان معاند با نظام داشته باشد به دفاع از بنیان انقلاب اسلامی پرداخت و مانند سربازی مطیع ولایت در میدان مبارزه شجاعانه برفتنهگران تاخت و هرگز دچار ناامیدی و یأس نشد. قطعاً اگر هوشیاری و بصیرت بسیج در این واقعه تلخ ارزشمندتر از مبارزه در طول هشت سال دفاع مقدس نباشد، کمتر هم نیست.
در سالهای جنگ زمین نبرد کاملاً واضح و روشن بود چنانچه دشمنان انقلاب آن سوی مرز بودند و ما این سوی مرز. برعکس در حوادث سال 88 زمین بازی گویایی لازم را نداشت و برخی از سابقون انقلاب در مواجهه با نظام برآمده بودند. اغراق نیست که بصیرت بسیج در دفاع از انقلاب در طول این 35 سال بینظیر بوده و مثال عینی آن حوادث سال 88 است چراکه تنها این بسیج بود که با ارادهای محکم در برابر هجمهها، شانتاژها و دروغپراکنیها قرار گرفت و آبروی خویش را در گرو انقلاب قرار داد.
بسیج مغضوب سران فتنه
به واسطه عملکرد بسیج، فتنهگران هم در سال 88 به خوبی متوجه جایگاه روشنگری این مجموعه شدند و سختترین تهمتها و نارواییها را بر آن روا داشتند تا جایی که یکی از رهبران فتنه در بیانیهای به ادبیاتی تند و هنجارشکنانه علیه این نهاد میپردازد و مینویسد: «یک ماشین سرکوبگر، دستگاه بینیت، ابزاری برای قدرت حاکمان، جیرهخوار دولت، پاداش سرانهبگیر، دست و پاشکن، ابزاری برای ترساندن مردم و دارندگان لباسهای مخوف»
با تمام این تندیها بسیج و بسیجی هیچگاه میدان را خالی نکرد و از اعتقادات خود کوتاه نیامد. بسیج در جریان فتنه 88 خوش درخشید و نشان داد که بسیجیان مردان روزهای سخت مبارزه هستند و در بزنگاهها عرصه را خالی نمیکنند.
در ماجرای ترور سعید حجاریان نیز تخریب به شدت افزایش یافت و تلاش شد تا بسیج هم به همین واسطه مورد هجوم قرار بگیرد طوری که تئوریسین این جناح اعلام میکند: «اگرچه عوامل محفلی ترور و خشونت از یکی از سه نیرو (وزارت اطلاعات) ظاهراً پاکسازی شدهاند، اما همچنان در دو نیروی دیگر (سپاه و بسیج) فعالند و تئوریسینهای خشونت و عوامل آنها گاه و بیگاه از حذف مخالفان سیاسی زنده، تهدید به گردن زدن و زبان بریدن میکنند و از افشای تاکتیک خود نیز ابایی ندارند.»
بسیج و نگاه ویژه رهبری
مقام معظم رهبری هم با توجه با جایگاه ویژه این نهاد حافظ دستاوردها میفرمایند: بسیج عبارت است از مجموعهای که در آنها پاکترین انسانها، فداکارترین و آماده به کارترین جوانان کشور، در راه اهداف عالی این ملت و برای کمال رساندن و به خوشبختی رساندن این کشور جمع شدهاند. ... مجموعهای که دشمن را بیمناک و دوستان را امیدوار و خاطرجمع میکند... بسیج در حقیقت مظهر یک وحدت مقدس میان افراد ملت است... بسیج در واقع مظهر عشق و ایمان و آگاهی و مجاهدت و آمادگی کامل برای سربلند کردن کشور و ملت است.
بسیج یعنی قدرت
معظم له همچنین میفرمایند: این کار خدا بود که بسیج ملت ایران بتواند در سختترین میدانها که همان میدان جنگ است چنان قدرتی از خود نشان بدهد که دیرباورترین افراد هم قبول کنند که ملت ایران دارای توانایی است. ... بسیج یعنی کل نیروهای مومن و حزباللهی کشور ما، اینکه امام گفتند «بسیج بیست میلیونی» یعنی این.
بسیج همچنان پایدار
دستاوردهای مورد اشاره بدون تردید کورکننده چشم دشمنان فرصتطلب نظام است. حال نهادی همچون بسیج که وظیفهاش حفاظت و صدور این انقلاب است طبیعی است که همواره کانون تخریبهای داخلی و بیرونی باشد
شاخصهای بسیجی
شاخصهای این نهاد مردمی را میتوان در عبارتهای زیر خلاصه کرد: «تبلور ارزشها و معیارهای دینی»؛ بسیج به عنوان نیروهای متدین و انقلابی امتیاز بالایی را در معرفت دینی، معنویت و بصیرت و بینش سیاسی دارا میباشند که تعلق به ارزشهای مکتبی در رفتار، کردار، عملکرد و مدیریت آنها آشکار است. «مردمی بودن» بسیج که نهادی برخاسته از متن تودههای متدین جامعه است، همواره یکی از ویژگیهای ذاتی خود را که مردمی بودن بوده حفظ کرده است. این ویژگی با شجره طیبه بسیج نهادینه گشت و این امتیاز سپاه را به یک قدرت ملی مردمی در نظام جمهوری اسلامی تبدیل کرد. «ولایی بودن» اعتقاد و التزام و عشق به ولایت در وجود پاسداران یکی از ویژگیهای برجسته سپاه است و این ویژگی، سپاه را به عنوان نهاد مکتبی و ولایی در جامعه ایران معروف کرده است. «شهادتطلبی» روحیه و خصلت فداکاری، ایثار، جانفشانی برای آرمانهای دینی و انقلابی با روحیه شجاعت و تهور، این توان را به سپاه داده که در مواجهه با دشمنان داخلی و خارجی با تمام قدرت ایستادگی کند. ایستادگی همتها، بروجردیها، خرازیها و کلاهدوزها در مقابله با ضد انقلاب داخلی و دشمنان متجاوز در حماسه هشت سال دفاع مقدس تابلویی زرین و افتخارآفرین از نقشه برجسته سپاه را ترسیم نموده است.
سر به سویی می کشد ما را در این ره پا به سویی
عقل آخربین به سویی عشق بی پروا به سویی
زین پریشان خاطریها کی توان رستن که دایم
جان به سویی مانده حیران سر به سویی پا به سویی
موج سرگردانم و بازیچه طوفان هستی
هر دمم ساحل به سویی میکشد دریا به سویی
هر یکم خوانند به بزم خویشتن زین همنشینان
گریه مستان به سویی خنده مینا به سویی
وای از این آوارگیها وای از این بیچاره گیها
تا به چند آخر گذشتن او به سویی ما به سویی
عشق در هر دیده نقش تازه ای خواهد نمودن
زین سبب او را به سویی می کشد مارا به سویی
در تماشاگاه هستی کاش یارب کور گردد
دیده گر پنهان به سویی بیند و پیدا به سویی
جمع مشتاقان گریزی جز پریشانی ندارد
عاقبت مجنون به سویی می رود لیلا به سویی
ای کاش مدیران بسیجی فکر کنند
حقیقت آن است که دیدگاه صرفاً مادی در حوزه مدیریت، قدرت حل مسائل کشورها و در کل ،دنیا را ندارد و شواهد نشان میدهد که کشورهای اسلامی که این نوع مدیریت را مشی خود قرار دادهاند، نتوانستهاند در هیچ یک از زمینههای مادی نیز به جایی برسند، حال چه رسد به موارد ارزشی. از این رو جا دارد انقلاب اسلامی، مدیریتی را که تحت عنوان نگرش بسیجی، مسائل و مشکلات پیش روی کشور را از بدو تشکیل انقلاب تا کنون حل و فصل کرد در داخل و خارج از کشور اشاعه و توسعه دهد. شاید امروز که کشور در تنگنای ناشی از تحریمهای ناعادلانه غرب قرار گرفته است، برخی از مدیران که بر حل مسائل اقتصادی با تکیه بر توان داخلی و روحیه بسیجیگری اعتقادی ندارند، کمی به عقب باز گردند و دوره جنگ تحمیلی ایران و عراق را مرور کنند تا ببینند نگرش مدیران بسیجی چگونه توانست این جنگ و در کل انقلاب اسلامی را از گردنهها و تنگناها عبور دهد و پیروزیهای مکرر را برای کشور به بار آورد.
نکته قابل ملاحظه آن است که در هیچ یک از مکاتب اقتصادی، نهادی چون بسیج برای کمک به بهبود شرایط اقتصادی کشور و به ویژه بهبود اقتصاد مستضعفان وجود ندارد، این در حالی است که انقلاب اسلامی برای بهبود شرایط در هر زمینهای از این پتانسیل عظیم برخوردار است.
شاید بد نباشد به یکی از بیانات مقام معظم رهبری در خصوص حضور بسیج در بزنگاههای حساس کشور اشارهای داشته باشیم، ایشان میفرمایند:«بسیج یعنی به صحنه آمدن و به میدان آمدن. چه میدانی؟ میدان چالشهای حیاتی و اساسی. میدانها و چالشهای اساسی زندگی چیست؟ فقط آن وقتی است که به کشوری حمله شود و مردم آن کشور به صحنه بیایند تا از مرزهای خودشان دفاع کنند؟ البته که نه. این فقط یکی از موارد به میدان آمدن است. آن وقتی هم که هویت ملی و سیاسی یک ملت مورد مناقشه قرار میگیرد، جای به میدان آمدن است. آن وقتی هم که احساس بشود پایههای یک زندگی مطلوب و عادلانه در کشور احتیاج به تلاش دارد تا ترمیم یا استوار شود، جای به میدان آمدن است. آن وقتی هم که جبهههای فکری و فرهنگی دنیا برای تسخیر ملتها با ابزارهای فوق مدرن میآیند تا ملتی را از سابقه و فرهنگ و ریشه خود جدا کنند و بهراحتی آن را زیر دامن خودشان بگیرند، جای به میدان آمدن است. همه اینها انسانهایی را میطلبد که نیاز را احساس کنند.» (5 خرداد 1384)
حال زمان آن فرا رسیده است که باید زمینه خودباوری در برخی از مدیران دولتی که اعتقاد چندانی به حل و فصل مسائل اقتصادی و غیر اقتصادی از طریق به کارگیری نگرش بسیجی در مدیریت ندارند، احیا و نهادینه شود. نکته جالب در رابطه با مشی بسیج آن است که این نهاد بدون اخذ کوچکترین هزینهای و تنها فی سبیل الله در کارها مشارکت میکند، این در حالی است که در هیچ یک از مکاتب اقتصادی چنین نهادی وجود ندارد تا برای حل و فصل مسائل بخواهند از این نهاد کمک بگیرند. اگرچه تکتک افراد کشور برای حل مشکلات کشور مسئول هستند اما از آنجایی که حلقه واسط بین عوامل تولیدی چون نیروی انسانی، سرمایه و... مدیریت است و از آنجایی که اکثر نیروی انسانی ادارات نیروهای زحمتکش، مؤمن و معتقد به انقلاب اسلامی هستند، اگر مدیران شرایط را فراهم کنند و سیستم زمینه لازم را برای خدمت آنها فراهم کند، به طور قطع و یقین بسیجیوار تلاش میکنند و در این رهگذر مدیریت بسیجیوار و انقلابیوار رشد و توسعهای برای کشور رقم خواهد زد که علیالقاعده در هیچ یک از مکاتب اقتصاد غربی و شرقی چنین رشد و توسعهای دیده نشده است.
از این رو، اجرای سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی ابلاغی از سوی مقام معظم رهبری با مدیریتی بسیجیوار میتواند اقتصاد ایران را برای همیشه از قالب تحریمپذیر بودن خارج و زمینه رشد و توسعه اقتصادی بدون فاکتورهای مدنظر در مکاتب اقتصادی غرب و شرق را نیز فراهم آورد که این امر خود میتواند زمینهساز یک مکتب اقتصادی جدید در دنیا شود. حال آیا بجا نیست مدیران بسیجی فکر کنند.
.: Weblog Themes By Pichak :.